آئین خطبه خوانی شب عاشورا در مشهد - حرم مطهر رضوی

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

عزاداری عاشورای حسینی در تهران

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

عزاداری عاشورای حسینی در بازار تبریز

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

عزاداری عاشورای حسینی در قوچان

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

عاشورای حسینی در مشهد - حرم مطهر رضوی

گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

مراسم عاشورای حسینی در یزد

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

مراسم تعزیه گردانی روز عاشورای حسینی در بروجرد

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

عاشورای حسینی در حرم مطهر عبد العظیم (ع) در شهر ری

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

اهدای خون مردم تهران در روز عاشورای حسینی

گروه اینترنتـی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org




تاریخ : دوشنبه 91/9/6 | 1:42 عصر | نویسنده : الی | نظر

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


دکترعلى‏ شریعتى متفکر و اندیشمندى بود که در یک دوره تاریخى، تأثیر فزاینده‏اى بر روى نهضت اسلامى گذاشت. برخى از آثار دکترعلى‏ شریعتى از جمله "على‏علیه السلام"، "فاطمه، فاطمه است" و "نیایش" را باید در رده کتاب هاى خوب وى محسوب کرد. برخى از سخنرانى‏ها و نوشته‏ هاى دکتر شریعتى در مورد شهادت امام حسین علیه السلام و حادثه کربلا، از جمله آثار تأثیرگذار وى به شمار مى ‏رود. در این نوشتار سعى خواهیم نمود به حدّ وسع خود، دیدگاه دکتر شریعتى را در این موارد به تصویر کشیم:

شهادت حسین‏ علیه السلام‏

شهادت حسینى کشته شدن مردى است که خود براى کشته شدن خویش قیام کرده است... امام حسین‏علیه السلام از مقوله دیگرى است؛ او نیامده است که دشمن را با زور شمشیر بشکند و خود پیروز شود و بعد موفق نشده و یا در یک تصادف یا ترور توسط وحشى، کشته شده باشد. این‏ طور نیست، او در حالى که مى توانسته است در خانه‏ اش بنشیند و زنده بماند، به پا خاسته و آگاهانه به استقبال مردن شتافته و در آن لحظه، مرگ و نفى خویشتن را انتخاب کرده است...

امام حسین‏ علیه السلام یک شهید است که حتى پیش از کشته شدن خویش به شهادت رسیده است؛ نه در گودى قتلگاه، بلکه در درون خانه خویش، از آن لحظه که به دعوت ولید (حاکم مدینه) که از او بیعت مطالبه مى ‏کرد، "نه" گفت، این، "نه" طرد و نفى چیزى بود که در قبال آن، شهادت انتخاب شده است و از آن لحظه، حسین شهید است. سمبل شهادت حسینى در این تعریف، تنها سلاح پیروز است. البته شهادت حسینى شرایط ویژه خود را مى ‏طلبد.

وقتى ظلم، انحطاط و انحراف همه گیر مى ‏شود و ارزش‏هاى والاى اسلامى مسخ مى‏ گردد و موعظه‏ ها بر گوش‏هاى سنگین کارگر نمى ‏افتد؛ حسین با همه دانایى به عدم توانایى خود در پیروزى ظاهرى بر دشمن، علناً به پیشواز مرگ مى‏رود و با انتخاب شهادت، بزرگترین کارى را که مى ‏شد کرد، انجام مى ‏دهد. ثمره شهادت امام حسین‏ علیه السلام آگاهى و بازگشت مردم به هویّت اصیل اسلامى و زدن داغ رسوایى کُشتن فرزند رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بر پیشانى کریه حکومت یزید است. در شهادت حسینى، وظیفه اولیه اسلامى براى یارى دین خدا، شهادت است؛ در اینجا مجاهد فى‏ سبیل ‏الله با شهادت خود، دین خدا را یارى مى ‏کند. شهادت عمار یاسر نیز از این قبیل است؛ لیکن انعکاس شهادت اباعبدالله الحسین ‏علیه السلام به دلایلى گسترده و خارج از ظرف زمان است.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


در شهادت حسینى، شهید با خوب مردن پیروز مى ‏شود و در شهادت حمزه ‏اى، با خوب کشتن. در شهادت حسینى، شهید با شکست ظاهرى از دشمن پیروز مى ‏شود و در شهادت حمزه ‏اى، شهید با پیروزى بر دشمن. در شهادت حسینى، وظیفه اولیه شهید، شهادت است و در شهادت حمزه‏اى، وظیفه اولیه شهید، مجاهدت و تلاش براى شکست دشمن است.

تأثیر اباعبدالله الحسین‏ علیه السلام بر روى اندیشه‏ هاى دکتر شریعتى و خلق روح حماسى و نگاه حسینى وى، در همه آثارش به وضوح دیده مى ‏شود. بازتاب حماسه حسینى در جولان فکر و روحیه وى بسیار گسترده، شورانگیز و عمیق مى ‏باشد؛ به طورى که بسیارى از جریانات سیاسى و اجتماعى و رویدادهاى تاریخى را با رویکرد به "حادثه کربلا" تحلیل و ارزیابى مى ‏کند. پرداختن به عاشوراى حسینى از منظر دکتر شریعتى بیشتر انعکاس یک قریحه قوى، احساس شورانگیز و ترجمان روح حماسى و بى‏ تاب اوست. این بخش در زوایاى مختلفى قابل مدح است، که اختصاراً به چند مورد از آن مى ‏پردازیم:

الف) شرایط نهضت امام حسین ‏علیه السلام‏

شکل مبارزه‏اى که حسین انتخاب کرده، قابل فهمیدن نیست مگر اینکه اوضاع و شرایطى که حسین در آن شرایط، قیام خاصّ خودش را آغاز کرد، فهمیده بشود... اکنون حسین مسئول نگاهبانى انقلابى است که آخرین پایگاه‏هاى مقاومتش از دست رفته است و از قدرت جدش و پدر و برادرش، یعنى حکومت اسلام و جبهه حقیقت و عدالت، یک شمشیر برایش نمانده و حتى یک سرباز! سال‏هایى است که بنى‏ امیه همه پایگاه‏هاى اجتماعى را فتح کرده است. اسلام در این زمان، چون پوستین وارونه شده است؛ ارزش‏هاى اسلامى رنگ باخته و دین با حاکمیت افراد فاسد و غاصب، رو به انحطاط و انحراف مى ‏رود.
امام حسین‏ علیه السلام در چنین شرایطى براى اصلاح دین جدش قیام مى ‏کند؛ از یک سو، نیرویى براى تغییر وضع موجود ندارد و از دیگر سو، در سکوت خود مشعل امیدى نمى ‏بیند. بنابراین، با تنهاترین و برنده‏ترین سلاح، سلاح شهادت، به رویارویى با یزید، مظهر باطل مى ‏شتابد و با شهادت خویش بر آنها پیروز مى ‏شود. این که حسین (پس از اینکه همه عزیزانش را در خون مى ‏بیند و جز دشمن کینه توز و غارتگر در برابرش نمى ‏بیند) فریاد مى ‏زند که: "هل من ناصر ینصرنى؟" یعنی "آیا کسى هست که مرا یارى کند و انتقام کشد؟"؛ مگر نمى ‏داند که کسى نیست که او را یارى کند و انتقام گیرد؟ این "سؤال"، سؤال از تاریخ فرداى بشرى است و این پرسش، از آینده است و از همه ماست و این سؤال، انتظار حسین را از عاشقانش بیان مى‏کند و دعوت شهادت او را به همه کسانى که براى شهیدان حرمت و عظمت قائلند، اعلام مى ‏نماید.

ب) بایستن و نتوانستن‏

فتواى حسین این است: آرى! در نتوانستن نیز بایستن هست؛ براى او زندگى، عقیده و جهاد است. بنابراین، اگر او زنده است و به دلیل این که زنده است، مسئولیت جهاد در راه عقیده را دارد. انسان زنده، مسئول است و نه فقط انسان توانا. و از حسین، زنده ‏تر کیست؟ در تاریخ ما، کیست که به اندازه او حق داشته باشد که زندگى کند؟ و شایسته باشد که زنده بماند؟


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


نفس انسان بودن، آگاه بودن، ایمان داشتن، زندگى کردن، آدمى را مسئول جهاد مى‏کند و حسین مَثَلِ اعلاى انسانیت زنده، عاشق و آگاه است. توانستن یا نتوانستن، ضعف یا قدرت، تنهایى یا جمعیت، فقط شکل انجام رسالت و چگونگى تحقق مسئولیت را تعیین مى ‏کند نه وجود آن را. "بایستن" یعنى براى انجام دادن وظیفه مسئولیت دینى و شرعى، تلاش نمودن و تا حد توان براى پیشبرد آن، به تناسب زمان و شرایط، اقدام کردن.

ج) هنر خوب مردن‏

او (امام حسین‏ علیه السلام) فرزند خانواده ‏اى است که هنر خوب مردن را در مکتب حیات، خوب آموخته است... آموزگار بزرگ شهادت اکنون برخاسته است تا به همه آنها که جهاد را تنها در توانستن مى ‏فهمند و به همه آنها که پیروزى بر خصم را تنها در غلبه، بیاموزد که شهادت نه یک باختن، که یک انتخاب است؛ انتخابى که در آن، مجاهد با قربانى کردن خویش در آستانه معبد آزادى و محراب عشق، پیروز مى ‏شود و حسین "وارث آدم" (که به بنى‏آدم زیستن داد) و "وارث پیامبران بزرگ" (که به انسان چگونه باید زیست را آموختند) اکنون آمده است تا در این روزگار به فرزندان آدم چگونه باید مردن را بیاموزند."

شهادت، هنر مردان خداست؛ چنان که خوب زیستن و خوب زندگى کردن، هنر مردان الهى مى ‏باشد. خوب مردن نیز هنرى است که در درجه اول، شهدا آن را به ارث مى ‏برند. شهدا شمع‏ هاى فروزانى هستند که با نثار هستى و وجود خود در محضر حق تعالى، پیروز مى ‏شوند. سیدالشهداء سمبل و الگوى خوب مردن (شهادت) در همه اعصار است. مقتدایان امام حسین‏ علیه السلام کسانى هستند که از مایه جان خویش در راه خدا نثار مى‏کنند و به راستى حسین آموزگار بزرگ شهادت است که هنر خوب مردن را در جان بى‏تاب انسان‏هاى عاشق، تزریق می کند.

د) آثار شهادت امام حسین‏ علیه السلام‏

برخى درباره آثار شهادت حسینى تردید کردند! و آن را قیامى خوانده ‏اند که شکست خورده است؛ شگفتا! کدام جهاد و کدام جنگِ پیروزى بوده است که دامنه فتوحاتش در سطح جامعه در عمق اندیشه و احساس و در طول زمان و ادوار تاریخ، این همه گسترده و عمیق و بارآور باشد؟... حسین با شهادت "ید بیضاء" کرد، از خون شهیدان "دم مسیحائى" ساخت که کور را بینا مى ‏کند و مرده را حیات مى‏بخشد... اما نه تنها در عصر خویش و در سرزمین خویش، که "شهادت" جنگ نیست، رسالت است؛ سلاح نیست، پیام است؛ کلمه‏اى است که با خون تلفظ مى ‏شود." تأثیر حادثه کربلا، هم در بستر زمان خود و هم در طول تاریخ، عمیق و فراگیر بوده است.

ه) زندگانی جاوید

آنها که تن به هر ذلتى مى ‏دهند تا زنده بمانند، مرده‏ هاى خاموش و پلید تاریخند و ببینید آیا کسانى که سخاوتمندانه با حسین به قتلگاه خویش آمده ‏اند و مرگ خویش را انتخاب کرده ‏اند (در حالى که صدها گریزگاه آبرومندانه براى ماندنشان بود و صدها توجیه شرعى و دینى براى زنده ماندن شان بود) توجیه و تأویل نکرده ‏اند و مرده‏ اند، اینها زنده هستند؟ آیا آنها که براى ماندن‏شان تن به ذلت و پستى، رها کردن حسین و تحمل کردن یزید دادند، کدام هنوز زنده ‏اند؟


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


هر کس زنده بودن را فقط در یک لَشِ متحرک نمى ‏بیند، زنده بودن و شاهد بودن حسین را با همه وجودش مى ‏بیند، حس مى ‏کند و مرگ کسانى را که به ذلت‏ها تن داده ‏اند تا زنده بمانند، مى ‏بیند." شهدا زنده ‏اند و سیدالشهداء زنده ‏ترین شهید تاریخ است. نام او، یاد او، خاطره او و داستان شگرف کربلاى او، همه و همه در طول تاریخ براى همه نسل‏ها نیروبخش، حیات آفرین، امیدزا و انقلاب گستر است. به راستى کدامین ملت را مى ‏توان سراغ گرفت که با روح و خون حسین همگرایى کنند و به افتخار یکى از دو پیروزى نرسند؟ خون حسین، مایه حیات‏ بخشى است که در گذر زمان بر کالبد ملت‏ها دمیده مى ‏شود و آنها را به زندگى فرا مى ‏خواند و حسین ‏علیه السلام زنده جاویدى است که هر سال، دوباره شهید مى ‏شود و همگان را به یارى جبهه حق زمان خود، دعوت مى ‏کند.

و) ساعات آخر شهادت‏

"عصر عاشورا، امام حسین‏ علیه السلام با آن دقت نظافت مى ‏کند، با آن دقت آرایش مى ‏کند، بهترین لباس‏هایش را مى ‏پوشد و بهترین عطرهایش را مى ‏زند، در اوج خون و در اوج مرگ و در اوج نابودىِ همه کسانش و در آستانه رفتن خودش، هر ساعتى که مى ‏گذشت و شهدا هم بر هم انباشته مى‏ شدند، چهره او گلگون‏ تر و برافروخته ‏تر و قلبش بیشتر به تپش مى ‏آمد، که مى ‏دانست فاصله حضور، اندک است؛ چه "شهادت" حضور نیز هست." حضور شایسته در محضر خدا، آرزوى سرشار از اشتیاقى است که مردان خدا همواره براى آن، لحظه شمارى مى ‏کنند و شهادت، شایسته ‏ترین وسیله حضور در پیشگاه الهى است. آرایش با دقّت امام ‏حسین‏ علیه السلام در عصر عاشورا نیز به خاطر شایسته‏ ترین حضورى است که یک امام مى ‏تواند در محضر الهى داشته باشد.

ز ) مسئولیت ما

این که حسین (پس از اینکه همه عزیزانش را در خون مى ‏بیند و جز دشمن کینه توز و غارتگر در برابرش نمى ‏بیند) فریاد مى ‏زند که: "هل من ناصر ینصرنى؟" یعنی "آیا کسى هست که مرا یارى کند و انتقام کشد؟"؛ مگر نمى ‏داند که کسى نیست که او را یارى کند و انتقام گیرد؟ این "سؤال"، سؤال از تاریخ فرداى بشرى است و این پرسش، از آینده است و از همه ماست و این سؤال، انتظار حسین را از عاشقانش بیان مى‏کند و دعوت شهادت او را به همه کسانى که براى شهیدان حرمت و عظمت قائلند، اعلام مى ‏نماید.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


امام حسین‏ علیه السلام مظهر و سمبل حق است که در همه عصرها، چون نمادى زنده و خروشان، ظهور پیدا مى ‏کند و همه کسانى را که از پاسدارى حقیقت زمان خود طفره مى ‏روند، به یارى مى ‏طلبد و در واقع یارى طلبیدن امامِ عشق در کربلا، انعکاس موج اندیشه اسلامى براى کمک به حق در همه زمان‏ هاست. "هل من ناصر ینصرنى"، یعنى آیا کمک کننده ‏اى هست که حق را یارى کند؟

حضرت زینب‏ علیها السلام‏

نمى ‏توان از کربلاى حسین نوشت و در آن، از کار بزرگ زینبى یادى نکرد؛ چرا که حادثه کربلا با نقش مکمّل و بى ‏بدیل حضرت زینب‏ علیها السلام کامل مى ‏شود. مرحوم شریعتى در این مورد مى ‏گوید: "رسالت پیام از امروز عصر، آغاز مى ‏شود. این رسالت بر دوش‌هاى ظریف یک زن، "زینب" ؛ زنى که مردانگى در رکاب او جوانمردى آموخته است و رسالت زینب دشوارتر و سنگین‏تر از رسالت برادرش. آنهایى که گستاخى آن را دارند که مرگ خویش را انتخاب کنند، تنها به یک انتخاب بزرگ دست زده‏اند؛ اما کار آنها که از آن پس زنده مى‏مانند، دشوار است و سنگین. و زینب مانده است، کاروان اسیران در پى‏اش، و صف‌هاى دشمن تا افق در پیش راهش، و رسالت رساندن پیام برادر بر دوشش. وارد شهر مى‏شود، از صحنه بر مى‏گردد. آن باغ‏هاى سرخ شهادت را پشت سر گذاشته و از پیراهنش بوى گل‌هاى سرخ به مشام مى‏رسد. وارد شهر جنایت، پایتخت قدرت، پایتخت ستم و جلادى شده است؛ آرام و پیروز، سراپا افتخار؛ بر سر قدرت و قساوت، بر سر بردگان مزدور و جلادان و بردگان استعمار و استبداد فریاد مى ‏زند: "سپاس خداوند را که این همه کرامت و این همه عزت به خاندان ما عطا کرد، افتخار نبوت، افتخار شهادت..."

اگر زینب پیام کربلا را به تاریخ بازگو نمی کرد، شاید حادثه کربلا در تاریخ انعکاس نمی یافت. بدون شک حضور حضرت زینب ‏علیها السلام در کربلا به عنوان پیام رسان شهیدان، حیاتى ‏ترین عنصر در ماندگارى "حماسه حسینى" است. اگر زینب نبود، کربلا در کربلا مى‏ ماند و حماسه درخشان حسینى اسیر حصار زمان خود مى ‏شد. حضرت زینب ‏علیها السلام خود سرود حماسه ‏اى بود که درخشید و حماسه سترگ کربلا را در همه زمان‏ها سارى و جارى ساخت.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

جانـت بـه کــویــر تفتــه دریـا بخشید
هفتاد و دو گل، به متن صحرا بخشید

بـــا جلـــوه ی کــربـلای عـاشـورایی
خـون تــو بـه رنگ سرخ معنا بخشید




تاریخ : دوشنبه 91/9/6 | 1:39 عصر | نویسنده : الی | نظر
اینقدر در جمع دوستان و آشنایان افسارتون رو به دست تکنولوژی ندهید

 


 
 
The enemy is here and has conquered all of us!!!  There is no more uninterrupted social and family gatherings!!!


TECHNOLOGY TODAY...
 
             Having a Coffee...
Description: cid:8331E6F552E14557B4EC8043C6B5AF57@casa948c71d7c9
 

 
Get together in a restaurant...
Description: cid:A6B5DB970F7E460AA7C2BD2A7FE2AE23@casa948c71d7c9

 


Enjoying the beauty in a Museum... 
Description: cid:6C7D87F503034E0384C22A48AC4A3393@casa948c71d7c9
 

Pleasantly Chatting in a cafe" ... 
Description: cid:A7EE1F2D1AE94726A5913BE500033ADF@casa948c71d7c9



 

 
At the Stadium supporting the team... 
Description: cid:0EB58F79597F4F57B9138D32F29ACCA8@casa948c71d7c9

 
 

Having fun with the girlfriend...
Description: cid:EF7FFB8B99344F46840900B563173F92@casa948c71d7c9

 

 
 


 
Albert Einstein said: 
"I fear the day when the technology overlaps with our humanity.  The world will only have a generation of  "idiots." 
 
EINSTEIN WAS RIGHT. 

 
 
 
 
 
 

--

ای باغ ناامیدی کفراست           تو تجربه شکوفه دادن داری




تاریخ : دوشنبه 91/9/6 | 1:9 صبح | نویسنده : الی | نظر

شوخی نیست که یک ملت هر ساله حدود سیصد هزار نفر از افراد خود را کشته یا مجروح کند چون دارد به سر کار، مهمانی، خرید و یا مسافرت میرود. تنها در دوران پس از انقلاب، لااقل 700 هزار قبر برای کشتههای رانندگی حفر شده و دست کم 15 میلیون نفر مجروح شدهاند که تعدادی از آنان باید باقی عمر را بر روی تخت و یا ویلچر بگذرانند...

رانندگی در دنیا یک امر «جمعی» است ولی در ایران یک امر «فردی» تلقی میشود. رانندگی در ایران یعنی «می خواهم خودم را با خودرو به مقصدم برسانم». پس رانندگان دیگر، «رقیب» من هستند و من نباید از رقبا عقب بمانم...هر فضای خالی که پیدا شد باید زودتر از دیگران آن را پر کنم.

چنین است که رانندگی ایرانی یعنی «چپاندن خودرو یا موتور در اولین فضایی که خالی میشود»؛ یعنی «رفتن از هر مسیر ممکن نه از مسیر تعیین شده»؛ حاصل این نوع رانندگی چنین تصویری است:

 

http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1387/7/8/17485_297.jpg

گر چه اتومبیل سالهاست وارد ایران شده، اما تعریف رانندگی، چه رسد به فرهنگ آن، هنوز وارد کشورمان نشده است.

«رانندگی صحیح» نوعی مشارکت در یک امر جمعی است. این «جریان عبور و مرور» است که راننده را به مقصد میرساند نه به اصطلاح «زرنگی» او. «رانندگی صحیح» که نوعی مشارکت در یک امر جمعی است به معنای «هدایت خودرو خود در جای صحیح در بین خودروهای دیگر» است. بنابراین، اینکه خودرو فرد در بین دو خودرو جلویی جا میشود یا نه، تأثیری در نحوه رانندگی صحیح ندارد... وقتی در جامعهای این نگرش به رانندگی حاکم باشد، یعنی هر کس قبل از آنکه به رسیدن به مقصدش فکر کند به دنبال مشارکت در حرکت جمعی خودروها باشد، این نظم در عمل چنین خود را نشان میدهد:

 

http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1387/7/8/17487_848.jpg

با این روش:
1. سرعت حرکت خودروها چند برابر میشود.
2. احتمال تصادم اتومبیلها به شدت کاهش مییابد.
3. در صورت تصادف، با توجه به مسیر خالی در دو طرف، خودروهای پلیس و آمبولانس به سرعت به محل رسیده راه را باز میکنند.
4. در صورت پنچر شدن یا خرابی یک ماشین، به دلیل وجود فضای کافی راه بندان پدید نمیآید.
5. از همه مهمتر، رانندگان با اعصاب راحت رانندگی میکنند. دیگر لازم نیست که آنان در هر لحظه چهار طرف را مراقبت کنند تا مبادا سپر یا آینه اتومبیل کناری به اتومبیلشان برخورد کند یا از عقب کسی به آنها بزند...

همچنین کسی که میخواهد در بزرگراه به راست بپیچد از صدها متر جلوتر در مسیر تعیین شده قرار میگیرد و خالی بودن باند کناری، او را به قانون شکنی نمیکشاند. (البته اعمال شدید قانون نقش خود را دارد که محل بحث در اینجا نیست):

 

http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1387/7/8/17494_135.jpg

http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1387/7/8/17488_976.jpg

ترافیک در همه شهرهای بزرگ دنیا وجود دارد. وقتی بناست چند صد هزار یا چند میلیون نفر در ساعت معینی به سر کار بروند خود به خود ازدحام پدید میآید. اما تفاوت ترافیک شهرهای بزرگ دنیا با ترافیک تهران این است که در کلانشهرها ترافیک باعث «تأخیر» است اما در شهری مثل تهران چون رانندگی یک امر فردی است نه جمعی، ترافیک فقط موجب تأخیر نیست، موجب «کلافگی» و «خرد شدن اعصاب» هم هست...

اما پرسش مهم این است که برای اصلاح وضع موجود عملا از کجا باید آغاز کرد؟

برای روشن شدن مطلب باید توجه کرد که رانندگی ایرانی، اصطلاحات خاصی هم به دنبال آورده است که در کتابهای آموزش رانندگی هیچ کشوری اصلا «وجود ندارد»؛ اصطلاحاتی مانند «راه گرفتن » و یا «رد کردن». «راه گرفتن» یعنی جلوی دیگری را بگیر تا خودت بتوانی بروی. به دلیل نبود پارهای مقررات در ایران (مثلا قانون حق تقدم هنگام گردش به چپ) مجبوریم تا میتوانیم وسیله نقلیه خود را جلوتر و جلوتر ببریم تا خودرو مقابل چارهای جز راه دادن به ما نداشته باشد.

همچنین «رد کردن» را وقتی به کار میبریم که خودرو خود را از فاصله بسیار نزدیک از کنار اتومبیلهای دیگر یا پای یک عابر عبور میدهیم. پس در هر دو اصطلاح «راه گرفتن» و «رد کردن» که مختص به رانندگی ماست، معنای «نزدیک شدن شدید به خودروها یا عابران» نهفته است.

حال چرا بدون «راه گرفتن» و «رد کردن» نمیتوان در ایران رانندگی کرد؟ نکته اصلی اینجاست: اساسا «رعایت فاصله» که عنصری بسیار اساسی در رانندگی است در کشور ما هیچ جایگاه و تعریف مشخصی ندارد. اگر راننده سپرش را از یک میلیمتری زانوی عابر رد کند، تخلفی مرتکب نشده؛ اگر پشت چراغ قرمز اتومبیلها پنج سانتیمتر از هم فاصله داشته باشند قانون رعایت شده؛ وقتی یک موتورسیکلت با فاصله 30 سانتیمتر در پشت سر یک خودرو حرکت میکند خلاف قانون مرتکب نشده و عملا تخلف محسوب نمیشود. باید حتما به اصطلاح «بخورد و صدا بدهد» تا اتفاقی افتاده باشد.

البته طبق قانون رانندگان موظفند «فاصله ایمن» را رعایت کنند، ولی این از همان کلی گوییهایی است که مصادیقش نه تعریف شده و نه به مردم آموزش داده شده است و نه رعایت نکردن آن به چشم کسی میآید، زیرا همه عادت کرده ایم چفت در چفت یکدیگر حرکت کنیم...

برای اینکه ببینیم جزئیات رعایت فاصله چگونه در دیگر کشورها یک به یک به رانندگان آموزش داده شده و چگونه اعمال قانون میشود مناسب است نمونههایی در اینجا آورده شود.

وقتی سرویس مدرسه برای پیاده و سوار کردن دانش آموزان توقف میکند خودروهای پشت سر موظف به رعایت فاصله 20 متری هستند (عکس زیر از آیین نامه رانندگی یک کشور خارجی است). تخطی از این قانون حتی برای اولین بار، علاوه بر 400 دلار جریمه، تعلیق گواهینامه برای شش ماه را در پی دارد.

 

http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1387/7/8/17489_938.jpg

هنگام گردش به راست حق با عابر است و راننده باید حدود دو متر از خط عابر فاصله بگیرد. به خاطر اعمال قاطعانه این قانون است که این عابر (عکس زیر) چنین آسوده عرض خیابان را طی میکند. او به روبهرو نگاه میکند نه به خودرو، زیرا میداند سپر اتومبیل از دو متری به او نزدیکتر نخواهد شد:
 

http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1387/7/8/17490_688.jpg

حال تا اندازهای معلوم میشود که چرا در کشور ما این مقدار تصادف رخ میدهد و چرا بیشترین کشتهها در میان عابران پیاده در ایران یا «سالمند» هستند و یا «کودک»؛ تا کسی حرکات شبه آکروباتیک بلد نباشد نمیتواند خود را از اتومبیلها و موتورسیکلتهایی که چفت در چفت یکدیگر و با فاصله سانتیمتری و گاهی میلیمتری از کنار عابران میگذرند نجات دهد.

بنابر آنچه گفته شد، نقطه شروع اصلاح رانندگی در ایران، آموزش فاصله گرفتن از یکدیگر است؛ چه فاصله خودرو از خودرو که با حرکت بین خطوط حاصل میشود و چه فاصله گرفتن عابر و خودرو از یکدیگر، و چه فاصله گرفتن از خودروهای امداد...

نکات در مورد کاستیهای رانندگی در ایران بسیار است. از جمله:

?در کشوری که بالاترین کشته را در تصادفات میدهد یک کارخانه خودروسازی اجازه مییابد که پرفروشترین و در عین حال آسیب پذیرترین خودرو کشور را بدون کیسه هوا و ABSو لوازم ایمنی دیگر روانه بازار کند. این نشان میدهد که رانندگی و کشته هایش هنوز برای برخی سیاستگذاران تبدیل به یک دغدغه اساسی نشده است.

?نباید برخی عجولانه نحوه عجیب رانندگی در ایران را با اموری از قبیل چند برابر ظرفیت بودن تعداد خودروها یا تنگ بودن برخی معابر توجیه کنند. البته به دنبال حل این مشکلات هم باید بود اما اینها تنها میتوانند دلیل «ترافیک» باشند، نه دلیلی برای رانندگی بیقانون رانندگان یا عبور بیقانونتر عابران. از این روست که نحوه رانندگی، در شهرهای کوچک هم یک معضل است.
?از تابلوهای ورود ممنوع و یکطرفه که بگذریم تابلوها نقشی در رانندگی شهری ندارند.

تابلوی «ایست» در ایران کاملا بی معناست و این نقش به سرعت گیرها واگذار شده است در حالی که با توجه به شرایط محیطی هر کوچه و نیز خیابان، تابلوهای حداکثر سرعت باید لااقل در ابتدای آنها نصب شود... ما با تکیه بر ذکر حداکثر سرعت شهری در آیین نامه، همه کوچهها و خیابانها را به امان خدا رها کرده ایم و هر کس زورش رسیده یک سرعت گیر سیخی یا میخی و غیر آن با ارتفاع دلبخواهی در کوچه خودش قرار داده است...

?از چند انیمیشن که بگذریم رسانه ملی آموزش مصداقی رانندگی را مورد توجه قرار نداده است. کاش برنامههایی مانند «سفر به خیر» که غالبا به کلی گویی میگذرند طریق صحیح و نیز خطاهای رایج رانندگی را قدم به قدم به مردم یادآور میشدند. گاهی چند آموزش تصویری (مانند مورد زیر) میتواند از دهها توصیه گفتاری در بهبود اوضاع مؤثرتر واقع شود:
 

http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1387/7/8/17497_931.jpg

با وضعی که در آن به سر میبریم، آموزش رانندگی آنقدر اهمیت دارد که اگر رسانه ملی هر روز برنامههای شش شبکه تلویزیون را همزمان قطع کرده و چند ثانیهای به این آموزشها اختصاص دهد کاری عادی انجام داده است.


?تصور بسیاری از ما از تصادف شدید، دو ماشین له شده است و بس. شاید اگر با هشدار قبلی تصویر بانوی بارداری که با صورت خون آلود در میان آهن پارهها گرفتار شده و فریاد میزند و یا تصویر کودکی که با کیف مدرسه به گوشهای ازخیابان پرتاب شده نمایش داده شود، کمی از بلای «تعجیل برای هیچ» که در رانندگی و غیر رانندگی مانند بختک به جان ما ایرانیان افتاده، رهایی یابیم...




تاریخ : دوشنبه 91/9/6 | 1:6 صبح | نویسنده : الی | نظر
این متن توهین به کسی نیست سیاسی هم نیست فقط بیانگر بیماری فرهنگی است .... برای هم بفرستید و فکر کنید شاید این فکر کردن مقدمه تغییر باشد. به امید آن روز
اول : ایرانی ها شبی یک ساعت به عملکرد آنروزشان بیاندیشند .

دوم : ایرانی ها قبل از پرتاب فحش به بیرون ، دهانشان را ببندند و تا بیست بشمرند.بخصوص وقتی توی خیابان و جلوی دیگران هستند.

سوم : هر خانواده‌ی ایرانی هر روز یک روزنامه بگیرد

چهارم : هر فرد ایرانی تعهد کند که هر ماه یک کتاب تازه بخواند … حتی خلاصه مبانی لوله کشی عمومی!

پنجم : رانندگان به جای ... در آن طرف خیابان به داشبورد جلوی چشمشان نگاه کنند و سرعت از حد مجاز در هیچ شرایطی تجاوز نکند.

ششم : همه به خودشان تلقین کنند که این کسی که می خواهیم کلاهش را برداریم تا شب برای عزیزمان هدیه ببریم ، خودش عزیزِ یک نفرِ دیگر است.

هفتم : بفهمیم که زرنگی ضایع کردن حق دیگران نیست بلکه با رعایت حقوق دیگران رسیدن به حقوق خودمان است .

هشتم : بفهمیم که اگر صاحب یک بوتیک هستیم شغل ما بوتیک دارئ است یا اگر راننده تاکسی هستیم شغل ما رانندگئ است . نه اینکه همه دزد و کلاهبردار باشیم و از شغلمان فقط برای راهی به رسیدن به کلاهبرداری استفاده کنیم . به شغلمان احترام بگذاریم و بگذاریم دزدی فقط برای کسی باشد که شغلش فقط دزدی است.

نهم : مردهای ایرانی یک بار برای همیشه قبول کنند که زنها ، جزو املاکشان نیستند و خودشان عقل دارند. عشق و رابطه و آشنایی هم بازی برد و باخت و فتح قلمرو دیگران نیست.

دهم : مردها تمرین کنند که رد عبور زنی را با نگاه شخم نزنند و زنان تمرین کنند که جواب سلام مردان را با خونسردی و لبخند بدهند چون به معنای … نیست.

یازدهم : ورزشکاران ما بعد از باخت به رقیب تبریک بگویند و دهانشان را تا نیم ساعت بعد از هر باخت یا برد ببندند.

دوازدهم : ایرانی‌ها به جای تمسخر شکل ظاهری سیاستمداران ، فکر کنند که ایراد واقعی کار آن شخص در کجاست.

سیزدهم: به نمایشگاه کتاب اگر می روند برای (کتاب) بروند.

به خیابان فرشته می روند برای
(عبور) از خیابان فرشته باشد.

چهاردهم : این آخری از همه سختتر است و اینکه دروغ نگوییم . همانطور که فکر می کنیم عمل کنیم . فراموش نکنیم ریا و دروغ که اکنون عادت و عرف جامعه شده است درواقع یک بیماری نابودگر اجتماعی است.

عزیزان کسی که این مطالب را نوشته است شاید خود نیز دچار این مشکلات است. همه ما در رفتارمان مشکلاتی داریم. ولی باید بپذیریم
ایران ما در شرایط مناسبی نیست. بپذیریم اگر شرایط کنونی ایران اینگونه است همه دلیلش تنها مدیران و بالا سری های ما نیستند و خودمان نیز در این جایگاه نقش ایفا می کنیم.

بپذیریم ایران می تواند همچون گذشته بهترین باشد. ایران و ایرانی لیاقت این بهترین بودن را دارد.

بپذیریم برای اینکه ایران خوب شود باید بهترین باشیم.





تاریخ : دوشنبه 91/9/6 | 1:4 صبح | نویسنده : الی | نظر