سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : یکشنبه 92/7/28 | 11:44 صبح | نویسنده : الی | نظر
تاریخ : چهارشنبه 92/7/17 | 11:32 صبح | نویسنده : الی | نظر



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتـی پرشین استار | www.Persian-Star.org



جهـت دانـلود تـمام تصاویـر ایـن ایمیـل، اینـجـا کلیـک کنیـد


 اولین دوشنبه اکتبر هر سال مصادف با روز جهانی اسکان بشر است که از سوی اتحادیه بین‌المللی معماران (UIA)، به عنوان روز جهانی معماری نام‌گذاری شده است که امسال هم این روز مصادف شده با 7 اکتبر 2013 میلادی که در این رابطه شما دوستان رو دعوت می کنیم به تماشای تصاویر این ایمیل که به برخی شاهکارهای معماری مدرن اشاره دارد.




تاریخ : چهارشنبه 92/7/17 | 9:56 صبح | نویسنده : الی | نظر

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


یه روز که داشت سوار مترو میشد نزدیک در ورودی، یه تابلو توجهش رو جلب کرد: "این مغازه واگذار می‌شود" ... خودش بود! تمام چیزی که لازم داشت همین بود! ترکیب کار تو ذهنش، خیلی شفاف و روشن شکل گرفته بود.
مغازه کوچک دم در ورودی مترو
چایی شیرین و ساندویچ نون و پنیر تو ظرف یکبار مصرف که سرپایی هم میشد خوردش.
بله کارها ردیف شده بود. اجاره مغازه که رسمی شد لوازم رو مستقر کرد و شروع کرد به کار.
تابلو زد: "صبحانه علی آقا"، مردم هم از همون روز اول استقبال خوبی نشون دادن.
یه چایی داغ و خوشمزه و خوش طعم با نون سنگک و پنیر تبریز. ظرف 3 یا 4 دقیقه یه صبحانه خوب می‌خوری، قیمت هم مناسب بود.
آقا چند روزی نگذشت که جلوی در مغازه به اون کوچیکی "صف" می‌بستن! گاهی 10 - 15 نفر تو صف بودن. به قول امروزی‌ها؛ بیزینس عالی ... توپ! مردم راضی، "علی آقا" هم خوشحال.
تا حالا شنیدین یکی از بس کارش خوب باشه مردمو کلافه کنه؟!
"ای داد و بیداد، حالا چیکار کنم؟ این جاشو نخونده بودم!!!"
می‌دونین چی شده بود؟ خوب صبحانه علی آقا کارش گرفته بود، متقاضی زیاد بود و صف گاهی طولانی میشد و اون ته صفی‌ها کفرشون در میومد تا نوبتشون بشه. تقریبا یه عده این قدر معطل می‌شدن که قید صبحونه علی آقا رو می‌زدن و دلخور، سر صبحی گشنه، تو صف وایستاده، صبحانه نخورده، ول می‌کردن و می‌رفتن!
شهرت خوبی که بهم زده بود داشت لطمه می‌دید ... "چیکار کنم؟" به هر راهی بگین زد؛
یه شاگرد گرفت (تو جا به اون تنگی) که چایی‌ها رو ریخته و آماده داشته باشه.
یه بسته‌بندی سفارش داد که یه چایی و یه ساندویچ باهم توش بود که حملش راحت بشه.
قیمتاشو آورد پایین‌تر که واسه مردم بصرفه‌تر باشه ... ولی مشکل صف و معطلی داشت جدی جدی شاخ میشد.
"اینطوری نمیشه ... باید هرطور شده از شر این مشکل خلاص شم وگرنه اسممو عوض می‌کنم". خیلی فکر کرد.
روز و شب داشت مرور می‌کرد که چه کاری رو می‌تونه سریع‌تر انجام بده؟ ولی دیگه از این سریع‌تر نمیشد تا این که ...
یه روز شروع کرد وقت گرفتن که از اول رسیدن مشتری تا رفتنش، هر کاری متوسط چقدر طول می‌کشه؟
سلام و احوالپرسی 5 ثانیه
گرفتن سفارش مشتری 10 ثانیه
تحویل سفارش مشتری و بسته بندی 15 ثانیه
گرفتن پول و دادن بقیه پول مشتری 25 ثانیه ... !!!
نتیجه‌گیری مهم سوم: "صبر کن ببینم! یعنی تقریبا نصف وقت من با هر مشتری سر پول دادن میره؟ یعنی اگه یه راهی پیدا کنم که مشکل پول دادن، بقیه پول، پول خورد و ... رو حل کنم دو برابر سریع‌تر می‌فروشم؟ و صف دو برابر سریع‌تر جلو میره؟ خوب اگه اینجوری یاشه، هیچکس دلخور نمی‌ذاره بره. عالی میشه!"
"خوب چیکار کنم؟ کوپنی‌اش کنم؟ اول ماه به هر کی کوپن بدم؟ ... نه بابا، کسی وقت این کارا رو نداره. چوب خط بزنم و آخر ماه ار هر کی پول بگیرم؟ نه جانم، اینم که صرف نمی‌کنه، کافیه چند نفر نیان تسویه کنن، مگه من چقدر سود دارم؟ آخه این روزا به هیچکی هم که نمیشه اعتماد کرد ..."
"صبر کن ببینم ... چرا نمیشه؟ ... عجب فکر بکری! ... آخ جااااااان، پیدا کردم!"
"اعتماد" کردن به مشتری در روزگار بی‌اعتمادی!"
فرداش "علی آقا" رفت بانک و چند دسته اسکناس 100 و 200 و 500 تومنی گرفت، دو تا جعبه درست کرد و توی هر کدوم مقداری از اون اسکناس‌ها رو گذاشت. جعبه‌های پول خرد رو گذاشت یه قدری اونورتر، کنار گیشه‌ای که چایی و ساندویچ رو تحویل می‌داد. تصمیم خودشو گرفته بود. با خودش می‌گفت: "من که دزدی نکردم و پولم حلاله ... ملت هم که با من پدرکشتگی ندارن که پولمو بخورن ... پس اگه من بهشون اعتماد کنم کار خطایی نیست، تازه اگر صدی چند نفر هم پول ندن ایرادی نداره خودم هم اگه روزی یکی دو نفر بیان و چایی مجانی بخوان که بهشون میدم پس چه فرقی می‌کنه؟"
لحظه بزرگ ... مشتری اول اومد:
سلام علی آقا صبح به خیر!
سلام عزیز جان خوب هستین انشاالله؟
بله، سلامت باشین.
یه چایی شیرین، یه نون پنیر؟
آره جونم.
میشه 400 تومن، بفرمایین ... قابلی هم نداره.
چشم، الان تقدیم می‌کنم ... (جیب‌هاشو می‌گرده، کیفشو بیرون میاره ...) الان تقدیم می‌کنم.
لازم نیست عجله کنی جونم، یه جعبه اونجا گذاشتم، پول خورد هم توش هست، لطفا خودت پولتو بریز اون تو، باقیشو بردار و برو به سلامت، روز خوبی داشته باشی.
شوخی می‌کنی؟ دستم انداختی؟
نه جون داداش خودت برو ببین.
(مشتری اول با ناباوری رفت سمت جعبه و ...)
مشتری دومی:
سلام علی آقا
سلام خانم بفرمایین؟
یه چایی 2 تا نون پنیر لطفا
چشم ...
چند روز اول تا مردم بفهمند که "علی آقا" چه تغییر مهم و جالبی در کارش داده یه کم طول کشید. حتی بعضیا بیشتر از معمول طول دادن تا مطمئن بشن که درست فهمیده‌اند.
ولی از روز سوم و چهارم مردم اصلا میومدن که خودشون به چشم خودشون این پدیده عجیب غریبو ببینن و اصلا از این نون و پنیر و چایی شیرین بخورن تا باورشون بشه.
از همه مهم‌تر این بود که "علی آقا" چاره کارو پیدا کرده بود. فکرش واقعا درست کار کرده بود و صف تقریبا دو برابر سریع‌تر جلو می‌رفت.
فروش علی آقا دو برابر شد و سودش بیشتر از دو برابر! بگو چرا؟
خوب معلومه! این روزها 100 تومن پولی نیست. خیلی‌ها از این که علی آقا به مشتری‌هاش این قدر احترام گذاشته بود و بهشون اعتماد کرده بود که پولشون رو خودشون بدن و بقیه‌اش رو هم خودشون بردارن این قدر خوششون اومده بود که اصلا قید بقیه 100 تومن رو می‌زدن و دستخوش و انعام می‌ذاشتن و می‌رفتن. این سود خالص بود و کم هم نبود!
هیچکس "علی آقا" رو از این خوشحال‌تر و شادتر ندیده بود.
مشتری‌ها هم، همه از دم، روزشون رو با یک اتفاق ساده دلپذیر شروع می‌کردن. بعدها داستان‌های زیادی دهان به دهان شد که چقدر مشتری‌های علی آقا در طول روزشون برخوردهای بهتری با مردم دیگه داشته‌اند و دلیلش یک آغاز خوب با "علی آقا" و اعتماد و روی خوش او بود.

 




تاریخ : دوشنبه 92/7/15 | 1:45 عصر | نویسنده : الی | نظر


برخلاف بسیاری از فرهنگ‌ها که در آن مردم با استفاده از امکانات گرانقیمت و گذراندن ساعت‌ها در مکان‌های مخصوص برنزه کردن سعی در داشتن پوستی زیبا و تیره و برنزه‌ دارند، در بسیاری از فرهنگ‌های دیگر این مسأله کاملا متفاوت است. اگر می‌خواهید پوستی روشن و زیبا داشته باشید و نمی‌توانید به پوست دلخواه‌تان برسید، وقت آن است که همه کرم‌های روشن‌کننده شیمیایی خود را دور بیندازید. این محصولات نه تنها معطر و بودارند، بلکه بسیار خطرناک نیز هستند و باعث می‌شوند سلامت مصرف‌کنندگان به خطر افتد. هم اکنون وقت آن رسیده که مواردی از درمان‌های خانگی زیر را امتحان کنید و ببینید کدامیک با پوست شما سازگار است.

درمان خانگی با لیمو، گوجه فرنگی و خیار

این درمان را با ترکیب آبلیمو، آب گوجه فرنگی و آب خیار شروع کنید. این مواد را آنقدر با هم مخلوط کنید تا به ماده‌ای چسبناک تبدیل شوند. وقتی این ماده چسبناک آماده شد، آن را به صورت خود و یا هر قسمتی از پوستتان که قصد دارید روشن شود، بمالید و منتظر بمانید تا کاملا خشک شود. وقتی خشک شد آن را با آب بشویید و به صورت ضربه‌ای آن قسمت را خشک نمایید. با این کار پوست شما برای همیشه روشن‌تر و سفید‌تر می‌شود.(در صورت حساسیت به آب گوجه‌فرنگی از آبلیمو و آب خیار به تنهایی استفاده کنید)


درمان خانگی با پوست پرتقال و شیر

پس از این که از خوردن یک پرتقال لذت بردید، پوست‌های آن را دور نیندازید! آنها را نگه دارید و در آفتاب قرار دهید تا کاملا خشک شوند و سپس آن‌ها را به پودری نرم تبدیل کنید. بعد مقداری شیر به آن اضافه کنید تا به مایعی چسبناک تبدیل شود. این مایع چسبناک را به قسمت‌هایی از پوست که دوست دارید درمان شود بمالید و منتظر بمانید تا خشک شود. سپس با آب ولرم پوست خود را بشویید و آن را به صورت ضربه‌ای با دستمالی خشک نمایید.


درمان خانگی با بادام و عسل

یک مشت بادام بردارید و آن را یک شب در آب بخیسانید. صبح بادام‌ها را از آب بیرون آورید و پوست‌شان را جدا کرده و پودری کنید. سپس کمی عسل به ‌آن‌‌ها اضافه و با هم مخلوط کنید. این مایع چسبناک را حداقل دو بار در هفته به پوست خود بمالید تا به پوستی زیبا و صورتی شفاف و روشن که همیشه آرزویش را داشتید برسید.


درمان خانگی با آرد، نخود، شیر، آبلیمو و زردچوبه

آرد نخود یکی از محصولاتی است که به روشنایی پوست کمک می‌کند و شما می‌توانید به عنوان محصولی بی‌خطر برای روشن کردن پوست خود از آن استفاده کنید. مقداری آرد نخود را با کمی زردچوبه، مقداری شیر و مقداری آبلیمو مخلوط کنید و آنقدر هم بزنید تا به ماده‌ای چسبناک تبدیل شود. بعد آن را روی پوست خود بمالید و منتظر شوید تا خشک شود. سپس آن را بشویید.


درمان خانگی با سیب‌زمینی

سیب‌زمینی علاوه بر مصارف خوراکی، برای پوست نیز بسیار مفید است. تمام کاری که باید انجام دهید این است که یک سیب‌زمینی را برش دهید و آن را هر روز به صورت خود بمالید. با این کار پوستی سفید‌تر و روشن‌تر خواهید داشت. همچنین می‌توانید سیب‌زمینی را رنده کرده و آن را به صورت تفاله در آورید و آب خالص آن را برای روشن‌سازی پوست‌تان، مورد استفاده قرار دهید. برای از بین بردن هرگونه لک و قرمزی روی پوست نیز، می‌توان از سیب‌زمینی استفاده کرد. سیب‌زمینی برای از بین بردن تیرگی دور چشم با همین روش نیز موثر است.




تاریخ : دوشنبه 92/7/15 | 1:37 عصر | نویسنده : الی | نظر