مهموندار میگه چرا این کارو کردی؟
کلاغه میگه دلم خواست پررو بازیه دیگه پررو بازی! چند دقیقه میگذره باز کلاغه سفارش نوشیدنی میده باز یه کمیشو میخوره باقیشو میپاشه به مهموندار
مهموندار میگه : چرا این کارو کردی؟
کلاغه میگه دلم خواست پررو بازیه دیگه پررو بازی !
بعد از چند دقیقه کلاغه چرتش میگیره
خرسه که اینو میبینه به سرش میزنه که اونم یه خورده تفریح کنه ...
مهموندارو صدا میکنه میگه یه قهوه براش بیارن قهوه رو که میارن
یه کمیشو میخوره باقیشو میپاشه به مهموندار مهموندار میگه چرا این کارو کردی؟
خرسه میگه دلم خواست پررو بازیه دیگه پررو بازی
اینو که میگه یهو همه مهموندارا میریزن سرش و کشون کشون تا دم در هواپیما میبرن که
بندازنش بیرون خرسه که اینو میبینه شروع به داد و فریاد میکنه
کلاغه که بیدار شده بوده بهش میگه: آخه خرس گنده تو که بال نداری مگه
مجبوری پررو بازی دربیاری!!!!!!!!
نسل زنبورهای ایران بر اثر ابتلا به بیماری نوزما که نوعی اسهال ویروسی است، در معرض خطر قرار گرفته است. شاید انسان بتواند از خوردن عسل صرفنظر کند، اما این یک واقعیت است که نبودن زنبورها به فاجعه زیستمحیطی در ایران میانجامد.
ایران یازدهمین تولید کننده عسل در جهان
بر اساس آمار رسمی ایران در سال 1388 با داشتن سه میلیون و 700 کلنی 47 هزار تن عسل تولید میکرده است که با این میزان در رتبه یازدهم جهان قرار میگرفت. هرچند آمار جدیدتری در دست نیست، اما به نظر میرسد با شیوع بیماری و آلودگی هوای ناشی از ریزگردها، این میزان با کاهش جدی روبرو شده است.
هفت استان آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، مازندران، خراسان رضوی، کردستان، کهگیلویه و بویر احمد و لرستان به ترتیب بیشترین تعداد کندوهای زنبور را در خود جای دادهاند و عسل تولید میکنند.
در سالهای گذشته زنبوران داران ایران با دشواریهای بسیاری روبرو شدند. از بیماریهای گوناگون همچون سندروم فروپاشی کندو، که زنبورها از آن خارج و دیگر بر نمیگردند، تا آلودگی هوا و ریزگردها که به کاهش 30 درصدی تولید عسل انجامید، گریبان زنبورداران را گرفت.
عفت رئیسی سرحدی، مدیرعامل اتحادیه سراسری زنبورداران ایران میگوید: "کارخانجات صنایع بسته بندی به دلیل فشار بیش از حد برای جلوگیری از افزایش قیمت محصولات خود به خرید عسل درجه 3 روی آورده اند". وی افزود: "براساس قانون، کارخانجات صنایع بسته بندی فقط سالی 10 درصد می توانند افزایش قیمت داشته باشند در حالی که هم اکنون هزینههای تولید آنها در حدود 30 تا 40 درصد افزایش یافته است".
مدیرعامل اتحادیه سراسری زنبورداران ایران درباره پوشش بیمه ای 45 هزار زنبوردار میگوید: "سازمان هدفمندی یارانه ها در سال 89 تصویب کرد که اقشار آسیب پذیر از جمله زنبورداران تحت پوشش بیمه تامین اجتماعی قرار گیرند، در حالی که تاکنون تنها در حدود 2 تا 3هزارنفر تحت پوشش بیمه تامین اجتماعی قرار گرفتند."
مدیرعامل اتحادیه سراسری زنبورداران ایران همچنین دررابطه با قیمت عسل در بازار گفت: "درحال حاضر قیمت هرکیلوگرم عسل طبیعی مرغوب باید بین 20 تا 25 هزارتومان باشد، در حالی که متاسفانه برخی از سودجویان عسلهایی را با نام ارگانیک به مردم عرضه میکنند که کیلویی 65 تا 90 هزارتومان است".
رئیسی تائید کرد که دلالان عسلهای سیاه آفریقایی را به اسم عسلهای ارگانیک و عسلهای دارویی به ایران وارد و به مردم عرضه میکنند.
عفت رئیسی سرحدی به وجود بیماری نوزما اشاره کرد و گفت: "در حال حاضر بیماری نوزما در زنبورستانهای کشور بیداد میکند، اما متاسفانه به دلیل عدم وجود داروهای مناسب به تولیدکنندگان آسیب جدی وارد شده است". وی افزود: "در حال حاضر تنها 2 تا 3 دارو برای مبارزه با بیماریهای زنبورعسل در بازار وجود دارد که آنها هم با وجود گران بودن از کیفیت لازم برخوردار نیستند."
با این بیماری، جمعیت بیمار زنبوران به سرعت ضعیف میشوند. کندوهایی که در پاییز مبتلا میشوند زمستان میمیرند و اگر بتوانند زمستان را پشت سر بگذارند در بهار قادر به تولید محصول نیستند. در اطراف سوراخ پرواز، لکههایی دیده میشود که در واقع مدفوع خشک شده زنبورهای مریض است که به حالت اسهالی از خود دفع کردهاند. در هنگام بیماری، لکهها در داخل کندو نیز دیده میشود که دارای بوی ناخوشایندی است.
عامل این بیماری میکروبی به نام "NOSEMA APIS" است که در داخل سلولهای جدار رودههای زنبور رشد و آنها را به اسهال مبتلا میکند. انتقال این بیماری به وسیله آب و مدفوع زنبورهای بیمار و یا غذاهای آلوده به اسپور نوزما و همچنین بوسیله زنبورهای نر که مجازند به تمام کندوها رفت و آمد کنند صورت می گیرد.
یکی از زنبورداران شهرستان پلدختر در فروردین ماه سال جاری به خبرنگار واحد مرکزی خبر گفته است: "212 کندوی بیمه شده دارم که بر اثر این بیماری تنها 10 یا 20 تای آنها باقی مانده است." اکنون در فصل پائیز زنبورهای باقیمانده از سال گذشته نیز به این بیماری مبتلا شدهاند.
در جهان زنبور عسل بعد از گاو و خوک در رتبه سوم اهمیت اقتصادی قرار دارد. بنا بر تخمین متخصصان، تنها کمک زنبور عسل به گردهافشانی در باغهای میوه و مزراع، سالانه ارزش افزودهای برابر با 70 میلیارد دلار به همراه دارد.
مرگ زنبورها یعنی فاجعه اکولوژیک
شاید ایرانیان بخاطر وضعیت اقتصادی بتوانند عسل را از سبد مصرفی خود حذف و شیرین کامی را به وقتی دیگر موکول کنند. شاید ورشکستگی و بیکاری 45 هزار زنبوردار در آمار و ارقام اقتصاد کلان اصلا به چشم نیاید. اما طبیعت و کشاورزی ایران بدون وجود زنبورها با فاجعه اکولوژیک روبرو خواهد شد.
کشاورزی و باغداری وابسته به زنبور عسل
براساس گزارش اتحادیه ملی پرورش دهندگان زنبور عسل در فرانسه، زنبور عسل 70 درصد گلهای آفتابگردان، و درختان سیب، 80 درصد توت فرنگی و گیلاس، 90 درصد درختان میوه دار کوچک و 100 درصد شبدر و یونجه بنفش را تلقیح و بارور میکند. اگر زنبور عسل نباشد، میزان تولیدات گیاهی به شدت کاهش مییابد.
زنبور عسل 150 میلیون سال است که در چرخه حیات بر روی کره زمین نقش بزرگی را ایفا میکند. بدون زنبور عسل باروری بسیاری از باغها، مراتع و دشتها در ایران صورت نخواهد گرفت. بر اساس تخمین متخصصان یک سوم غذای بشر توسط باروری زنبور عسل تولید میشود. زنبور عسل همچنین در مبارزه با بیابانزایی نقش مهمی را ایفا میکند.
آیینهای شب یلدا گرچه در گذر ایام دستخوش تغییراتی شده اما همچنان در سنتهای مناطق مختلف کشور مورد توجه قرار دارد. هرچند که زندگی ماشینی و گرفتاریهای روزمره، موجب ایجاد فاصله میان مردم ایران با سنتها و آیینهای گذشته شده، اما هنوز هم جلوهها و نمادهای از سنتهای ویژهای از ایران باستان در ایامی مانند شب یلدا و نوروز به چشم میخورد. نکته زیبا و بیادماندنی بلندترین شب سال در این است که همه ایرانیان اعم از فارس، ترک، کرد، لر، بلوچ و عرب، شب یلدا را شب جشن، شادی، دور همنشینی، مهرورزی، دوستی و صداقت میدانند. آنچه در این میان و برگزاری آیینهای ویژه شب یلدا جالب است شباهتهای جشن کریسمس به یلدا است، مورخان میگویند این جشن گرچه متعلق به مسیحیان است اما در اصل از ایران باستان و آیین"مهر"(میترائیسم) گرفته شده و به همین دلیل، با دی و شب یلدای ایرانی همزادی و اشتراکات فراوان دارد.
زمان "کریسمس" اکنون نیز میان شاخههای مختلف مسیحیت اعم از ارتدوکس، کاتولیک و پروتستانها، متفاوت است و هریک، مبنایی را برای آن تعیین کردهاند گرچه همگی به سالروز تولد "مهر" (میترا) - خدای پاکی- در ایران باستان نزدیکند. با یلدا واپسین ساعات خزان گذر میکند و صدای پای زمستان با سوزی سرد اما نوازشگر به گوش میرسد. خیانها شلوغ و پر رفت و آمد است انگار نفس گرم شب یلدا و دور هم نشستن، سوز سرما را از یاد برده است.
•شب یلدا در خراسان به "شب چله" معروف و دارای پیشنیه دیرینهای است و مردم در این شب با شرکت در شب نشینیهای طولانی و خوردن انواع میوه و تنقلات سعی در بهتر گذراندن طولانیترین شب سال دارند. مردم این منطقه برای استقبال نخستین روز از سردترین فصل سال تا آنجا که توان مالی دارند، در خرید میوههای مخصوص شب یلدا مانند هندوانه، انار و خربزه کوتاهی نمیکنند. بردن هدیه به خانه عروس با عنوان "شب چلهای" از دیگر مراسم شب یلدا در استان خراسان به ویژه مناطق جنوبی این استان است. در این شب برای دخترانی که به تازگی نامزد شدهاند، از سوی خانواده داماد، هدایایی فرستاده میشود و خانوادههای عروس و داماد دور هم جمع میشوند. در این شب افراد با جمع شدن در خانه بزرگ فامیل، خواندن شعر و داستان، خوردن شیرینی، آجیل و انواع تنقلات، بلندترین شب سال تا پاسی از شب بیدار میمانند.
یکی از آیینهای ویژه شب یلدا در استان خراسان جنوبی برگزاری مراسم "کف زدن" است. در این مراسم ریشه گیاهی به نام چوبک را که در این دیار به "بیخ" مشهور است، در آب خیسانده و پس از چند بار جوشاندن، در ظرف بزرگ سفالی به نام "تغار" میریزند. مردان و جوانان فامیل با دستهای از چوبهای نازک درخت انار به نام "دسته گز" مایع مزبور را آنقدر هم میزنند تا به صورت کف درآید و این کار باید در محیط سرد صورت گیرد تا مایع مزبور کف کند. کف آماده شده با مخلوط کردن شیره شکر آماده خوردن شده و پس از تزیین با مغز گردو و پسته برای پذیرایی مهمانان برده میشود. در این میان گروهی از جوانان قبل از شیرین کردن کفها با پرتاب آن به سوی همدیگر و مالیدن کف به سر و صورت یکدیگر شادی و نشاط را به جمع مهمانان میافزایند.
• اما در استان اصفهان نیز از قدیمالایام آیینهای ویژهای وجود داشته که کم و بیش هنوز هم ادامه دارد. به باور اصفهانیهای قدیم، زمستان به دو بخش "چله" و "چلهکوچیکه" تقسیم میشد که موعد چله از اول دیماه تا ?10?بهمن بود اما "چله کوچیکه" از دهم بهمن آغاز میشد و تا سی بهمن ادامه داشت. البته آیین برگزاری شب چله در اصفهان به دو نام"چله زری" (ماده) و"عمو چله"(نر) تقسیم میشود زیرا از گذشته تاکنون همه موجودات و اشیاء را بر اساس جنس مذکر و مونث تقسیم میکردند. اصفهانیها دوشب را به عنوان شب چله برپا میکردند و آیینهای مخصوص به این شب را به جا میآوردند. آیین شب چله در شهر اصفهان خانوادگی برگزار میشده است و خانوادههای اصفهانی با پهن کردن سفرهیی با عنوان "سفره شب چله"، این شب را گرامی میداشتند. هندوانه بهعنوان نمادی کروی که برونش سبز و درونش قرمز است و سمبل خورشید محسوب میشود، بهعنوان مهمترین میوه بر سر سفره چله قرار میگیرد. از دیگر بخشهای این آیین در اصفهان قدیم پهن کردن تمام البسه و رخت خوابها در هوای آزاد بویژه در مقابل خورشید با هدف خوش آمدگویی به "عمو چله" و "چله زری" بوده است.
• در استان کرمانشاه نیز که از شهرهای باستانی و کهن ایران زمین است، شب یلدا از جایگاه ویژهای در میان مردم برخوردار است و همواره با مراسم زیبا و با شکوهی همراه است. مردم استان کرمانشاه براساس آیینی کهن در این شب بیدار میمانند تا با شعر خواندن، قصه گفتن، فال حافظ گرفتن و آجیل خوردن با مادر جهان در زادن خورشید همراهی و همدردی کنند. میوههایی نیز دراین شب خورده میشود که به گونهای نمادی از خورشید است مانند هندوانه سرخ، انار سرخ، سیب سرخ و یا لیموی زرد، قصههایی از عشق جاودانه شیرین و فرهاد، رستم و سهراب، حکایت حسین کرد شبستری و خواندن اشعار زیبا و دلنشین شامی کرمانشاهی در گذشته نقل مجالس شب یلدا در کرمانشاه بود. آن روزها افراد فامیل بنا بر رسمی دیرینه به خانه بزرگترین فرد فامیل که معمولا پدر بزرگ و مادر بزرگ بودند میرفتند و با تکاندن برفهای زمستان از لباس هایشان در گرمای آرامش بخش کرسی فرو میرفتند. افراد فامیل بر سر یک سفره باهم شام میخوردند و بر روی سفره مخصوص این شب خوردنیهای متنوعی چیده میشد.
خوردنیهایی از قبیل آجیل، راحت الحلقوم، مشکلگشا، شیرینی محلی دست پخت مادر بزرگها به خصوص نان شیرینی معروف "نان پنجرهای، کاک و نان برنجی"، و میوههایی چون انار، سیب و هندوانه که نگین این سفره بود. یکی از آداب زیبایی که شب یلدا در استان کرمانشاه وجود دارد گرفتن فال حافظ است که مردم با اعتقادات خاص خود رهنمودهایش را چراغ راه مشکلات خود در زندگی قرار میدهند. هچنین دختران دم بخت با این کار از باز شدن بخت خود در آن سال خبری میگرفتند.
• مردم استان زاهدان نیز بر اساس یک سنت دیرینه در شب یلدا در خانه بزرگ قوم خویش گردهم میآیند و به قصههایی که پدربزرگها و مادر بزرگها برایشان نقل میکنند گوش میدهند. برگزاری جشنها و نشستهای خانوادگی همراه با گروهی از اعتقادات اسطورهای، شبی خاطرهانگیز را برای خانوادههای زاهدانی به خصوص کودکان و نوجوانان فراهم میکند. گفتن قصه، گرفتن فال حافظ، بازیهای دستهجمعی نظیر گل یا پوچ و بیان لطیفه و خاطره رااز سرگرمیهای شب یلدا در این منطقه عنوان کرد.
• استان آذربایجانشرقی نیز به عنوان یکی از خطههای زرخیز ایران زمین برای زنده نگه داشتن این شب بیادماندنی برای خود آداب و رسوم ویژهای دارند که به پارهای از آنان اشاره میشود. اکثر مردم آذربایجان در شب یلدا "چیلله قارپیزی" (هندوانه چله) میخورند و معتقدند با خوردن هندوانه، لرز و سوز سرما به تنشان تاثیر نداشته و اصلا سرمای زمستان را حس نمیکنند. در بیشتر شهرها و روستاهای آذربایجان شرقی رسم بر این است که کسانی که نامزد هستند در دوران نامزدی در این شب برای نامزدهای خود "خوانچه" طبق میفرستند و اقوام در هر چه بهتر بودن این خوانچهها کمک میکنند. محتویات خوانچهها عبارتند از شیرینی، پرتقال، سیب، انار، هندوانه، آیینه و پارچه که با پولک و تور تزیین میشود. هنگام غروب، زنان فامیل هدایایی به رسم یاری به منزل داماد آورده و به جشن و پایکوبی میپردازند. سپس طبقهای آماده را بر سر افرادی که معین شده قرار داده و روانه خانه عروس میکنند و مادر عروس پس از تحویل طبقها، هدایای مانند پول، شیرینی، جوراب و دستمال به آنها میدهد. فردای این شب مادر دختر تمام طبقها را در اتاق میهمان چیده و از زنان فامیل برای صرف میوه و شیرینی دعوت میکند. همچنین علاوه بر فرستادن سهم چله برای نوعروس، در نخستین سال ازدواج زوج های تبریزی، پدر عروس قبل از غروب آفتاب سهم دختر و دامادش را که شامل هندوانه، میوه، آجیل، شیرینی، یک قواره پیراهنی باکفش و چادری روانه منزل آنها میکند.
در آذربایجان سابقا که ارتباطات به این آسانی نبود از اواخر تابستان مقدار زیادی هندوانه و خربزه در تور میگذاشتند و آن را از سقف آشپرخانه آویزان میکردند تا در هوای آزاد خراب نشود و یا اینکه در کاه قرار میدادند. هندوانه مهمترین خوراک شب چله مردم آذربایجانشرقی است. اغلب مردم در این شب برنج، مرغ و آش شیر پخته و بعد از شام نیز از تنقلات موجود در منزل شامل قاورقا (گندم برشته با شاهدانه)آجیل، لبو، هویچ، حلوای گردو انواع میوه، خربزه، هندوانه و خشکبارهایی چون انگور، بادام و سنجد میل میکنند. ریشسفید خانواده در حالیکه با چاقو هندوانه را میبرد، میگوید قادا بلامیزی بو گئجه کسدوخ (بلایای خودمان را امروز بریدیم) در تبریز پوستهای میوه و اشغالها را در آب روان ریخته و این رفتار را خوب و خوش یمن میدانند. بعد از خوردن تنقلات و میوه در سابق بزرگان خانواده به نقل حکایات و داستانهایی از حماسههای ملی این سرزمین نظیر، اصلی و کرم، بایاتی خواندن و ضربالمثل پرداخته و تا پاسی از شب به صحبت و گفت و گو مشغول میشوند. زنان معمولا تا پایان چله کوچک خانه تکانی نمیکنند و اعتقاد دارند اگر در طول این دو چله کسی خانه تکانی کند، چله او را نفرین میکند و اگر چله کسی را نفرین کند به نکبت و بدبختی گرفتار میشود.
• اما آیین شب یلدا در استان مرکزی از دیرباز در سه شب متوالی با عناوین شب "چلهبزرگه"، "چله وسطی" و "چلهکوچیکه" برگزار میشده و خویشان و دوستان سفرهای از مهر را میگشودند و از هر دری سخنی میگفتند. یکی از آیینهای ویژه یلدا، در استان مرکزی دیدار و بزرگان و سالخوردگان فامیل بوده است. در شبهای چله افراد فامیل در همایشی صمیمی دور کرسی چوبی جمع میشدند و به قصههای بزرگترها گوش میدادند. زنان و دختران روستایی در گرگ و میش شبهای چله در تکاپو و هیجانی خاص ملزومات غذا و تنقلات ویژه این شب را مهیا میکردند و برای گذران ساعات خوش در کنار فامیل لحظه شماری میکردند. آنان در سینیهای قدیمی مسی در فضای دوده گرفته آشپزخانههای قدیمی، انواع میوه و تنقلات به ویژه هندوانه، انگور، تخمه و نخودچی کشمش، و خرما را مهیا میکردند.در این شب استثنایی پس از صرف شام و خواندن دعای شکر در پای سفره، همگان در کنار هم، از شادیها و غمها، موفقیتها، اعتقادات، امیدها و بیمهاشان میگفتند. بزرگترها و ریش سفیدان فامیل در این شب علاوه بر خواندن اشعار حافظ، سعدی و فردوسی خاطرات و داستانهای کهن ایران زمین را برای اعضای خانواده نقل میکردند.
در شب یلدا، بزرگترها با کودکان هم بازی میشدند،"پر یا پوچ"دزد بازی و مشاعره از جمله بازیهایی است که در شب چله در مناطق مختلف استان مرکزی با مشارکت همه اعضای خانواده رواج داشت. این رسومات تا 50? سال پیش در شهر اراک و سایر مناطق استان مرکزی به شکلی فرا گیر وجود داشت اما اکنون به ندرت میتوان چنین جلوههایی را به چشم دید.
• یلدای تهران قدیم نیز با میوههای تازه فصل پاییز، میوههای خشک شده تابستان آجیل مخصوص، شیرینی و هندوانه به صبح میرسید. تهرانیان قدیم در همه اعیاد خود سنت حسنه جمع شدن افراد خانواده در منزل بزرگتر خانواده را منظور میداشتند و همه فرزندان خانواده در منزل مادر و پدر جمع میشدند. از سنن یلدای تهران، صرف میوههای تابستانی از جمله هندوانه است که به دلیل نزدیکی این مراکز کشاورزی با تهران، میوه هندوانه در خوراکیهای شب یلدای تهرانیان قرار گرفته است. آجیل شب یلدا نیز از دیگر مصروفات تهرانیها است که ترکیب آن نشانی از اعتقاد و تجربه اهالی تهران قدیم به خواص گوناگون میوههای خشک شده است که با عنوان " آخشیج "(تضادها) کاربرد داشته است. ولی تهرانیها شب یلدا را همه ساله جشن میگیرند تا سنتهای زیبای قدیم در لابلای زندگی مدرنیته شهرنشینیشان حفظ شود.
• مردم استان قزوین نیز همچون دیگر هموطنان ایرانی، این آیین کهن را با رفتن به خانه بزرگترها میگذرانند. به عقیده بزرگترها آوردن میوههای مختلف خشک و تر و میوههای سرخ فام که به "شب چره" معروف است، همراه با خوراکیهای دیگر شگون داشته و زمستان پر برکتی را نوید میدهد. در بعضی مواقع که مادر بزرگها در آوردن تنقلات تاخیر میکنند کوچکترها شعر "هر که نیارد شب چره - انبارش موش بچره" سر میدهند، که مادربزرگ در آوردن "شب چره" تعجیل میکند. در این شب اغلب مردم قزوین با خوردن سبزی پلو با ماهیدودی و سپس هندوانه، انار، انواع تنقلات از جمله کشمش، گردو، تخمه، آجیل مشگلکشا و انجیر خشک، شب نشینی خود را به اولین صبح زمستانی گره میزنند. به عقیده مادر بزرگهای قزوینی اگر دراین شب ننه سرما گریه کند باران میبارد، اگر پنبههای لحاف بیرون بریزد برف میآید و اگر گردنبند مراوریدش پاره شود تگرگ میآید. یکی دیگر از آداب و رسوم "شب یلدا" فرستادن "خونچه چله" از سوی داماد به عنوان هدیه زمستانی برای عروس است. در این خونچه برای عروس پارچه، جواهر، کلهقند و هفت نوع میوه مثل گلابی هندوانه، خربزه، سیب، به با تزئینات خاصی فرستاده میشود.
• از جمله آیینهای شب یلدا در خراسان شمالی آن است که خانوادهها در این شبنشینی شب یلدا تفالی نیز به دیوان حافظ میکنند که اینکار هم معمولا توسط بزرگ خانواده صورت میگیرد. آنان دیوان اشعار لسانالغیب خواجه شیراز را با نیت بهروزی و شادکامی می گشایند و فال و مراد دل خود را از او طلب میکنند. بازگویی خاطرات، قصهگویی پدر بزرگها و مادر بزرگها نیز یکی از مواردی است که یلدا را برای خانوادهها دلپذیرتر میکند. یکی دیگر از سنتهای کهن شب یلدا، چله بردن برای خانواده عروس است. با فرا رسیدن شب چله مردهای جوان طبقهای آراسته میوه، شیرینی و کلهقند تزیین شده را به رسم هدیه به خانه عروس جوان میبرند. این طبقهای هدیه که معمولا مسی است و روی آن با سفرههای قرمز گلدوزی شده پوشانده شده، پر از ظرفهای بزرگ میوه پیچیده در زرورقهای رنگین با گل و نوارهای مواج میشود.
مردانی این طبقها را بر سر گذارده و در پی یکدیگر با شادی و پایکوبان راهی خانه عروس میشوند. خانواده دختر نیز به پاس قدردانی و به رسم یادبود لباسو یاقطعه پارچهای را برای خانواده داماد، در سینی خالی شده هدایا میگذارند. اگر قبل از شب چله برف باریده باشد برخی از مردم شهر و روستا در این شب با خوردن برف شیره، با شیرین کردن کام با معجونی از بارش زمستانی، با سردی زمستان آشتی میکنند. همچنین بزرگترها با دادن حلوا قلقلی از کوچکترها پذیرایی میکنند. حلوا قلقلی از کوبیده شدن مغز گردو، بادام، کنجد و دیگر دانههای روغنی تهیه و سپس در شیره انگور نیز خوابانده میشود. اما برخی از افراد کهنسال و نیز آشنایان به فرهنگ مردم در خراسان شمالی همه این آیین و مراسم را بهانهها و ترفندهایی برای گردهم آمدن خانوادهها، بجای آوردن صله ارحام و رفع کدورتهای احتمالی بین خویشاوندان میدانند. آنان بر این باورند که پیشینیان در هر فصل به بهانهای سعی میکردهاند تا اقوام را جمع کرده و صلح، صفا و صمیمیت را در بین آنان حکمفرما کنند.
اساماسهایویژهشبیلدا
یلدا را به نور قرنها قدمت جاری نگه داریم
شب یلدا، این شب زایش مهر و میترا، شب پیدایش نور و روشنائی
بر تو ای ایران و ای ایرانی تبار مبارک باد
.
.
.
باور به نور و روشنایی است، که شام تیره، از دل شب یلدا
جشن مهر و روشنایی به ما هدیه میدهد
یلدایتان مبارک
.
.
.
شب یلدا شد و میلاد خوش ایزد مهر
زایش نور از این ظلمت تاریک سپهر
شب یلدا شد و بر سفره دل باده عشق
رخ معشوقه و مدهوشی دلداه عشق
شب یلدایتان پرستاره و پرخاطره باد
.
.
.
هر چه از روشنی و سرخی داریم برداریم کنار هم بنشینیم
و بگذاریم که دوستی ها سدی باشند در برابر تاریکی ها
یلدایتان رویایی... روزهایتان پر فروغ، شبهایتان ستاره باران!
.
.
.
یلداست بگذاریم هر چه تاریکی هست هرچه سرما و خستگی هست
تا سحر از وجودمان رخت بربندد امشب بیداری را پاس داریم
تا فردایی روشن راهی دراز باقیست شب یلدا مبارک!
.
.
.
شب یلدا همیشه جاودانی است
زمستان را بهار زندگانی است
شب یلدا شب فر و کیان است
نشان از سنت ایرانیان است
.
.
.
یلدا، دختر سیاه موی بلند بالا، یادگار نام وطن
میوه پائیز ایران و عروس زمستان، در راه است
او را بر سفره مهر بنشانیم و با نسل فردا پیوندش دهیم
ایرانی بودن را فراموش نکنیم. یلدا مبارکباد
.
.
.
شب یلد ا و وصف بی مثالش
خداوندا مخواه، هرگز زوالش
شب یلدا فراتر از همه شب
نبینم هیچ کس افتاده در تب
شب یلدا زحزن و غم مبراست
شب یلدا مبارک
.
.
.
شب یلدا شب بزم و سرور است
شبی طولانی و غمها بدور است
شباهنگام تا وقت سحرگاه
بساط خنده و شادی چه جوراست
.
.
.
تو دلداری چو من دیوونه داری
تو مجنونی چو من بی خونه داری
شب یلدا مرا دعوت کن ای دوست
اگه تو یخچالت هندونه داری !
.
.
.
بدو که روز کوتاهه
پائیز آخر راهه
هندونه رو آوردی؟
جوجه هاتو شمردی ؟
زمستون میشه فردا
مبارک باشه یلدا !
.
.
.
همه لحظه های پایانی پاییزت
پر از خش خش آرزوهای قشنگ
یلدا مبارک
.
.
.
در آغاز زمستان هرگز زمستانی مباد، بهار آرزوهایت
یلدا مبارک
.
.
.
شده یلدا مقارن با محرم
نمی دانم بخندم یا بگریم
مبارک، تسلیت عید و عزاتان
پس از شادی بخور یک ذره هم غم!
.
.
.
سهم من از شب یلدا شاید
قصه ای از غصه و انار سرخی که پر از دلتنگی ست
غم هایم بلند همانند شب یلداست
.
.
.
شب یلداست
دلم در خواب پروانه شدن بود
ولی افسوس
دلم در اوج رفتن رو به شمعی سوخت و من نالان
کنار سفره ای از عشق خالی
شبی مایوس و سرگردان دارم امشب
.
.
.
به صد یلدا الهی زنده باشی
انار وسیب وانگورخورده باشی
اگر یلدای دیگر من نباشم
تو باشی وتو باشی وتو باشی
پیشاپیش یلدات مبارک
.
.
.
مهم نیست هندونه ی شب یلدات شیرین نباشه
یا انارات ترش از آب دراد
یا کدو تنبلی که بار میذاری بیمزه بشه
یا چند تا از گردوهایی که می شکونی پوک باشه
مهم اینه که کسی داری که یلدا رو بهت تبریک بگه
.
.
.
لبی سرد و دلی افسرده داریم
به سر افکار تیپا خورده داریم
رسد پایان پاییز و از آغاز
هزاران جوجه ی نشمرده داریم !
.
.
.
پاییز ثانیه ثانیه می گذرد
یادت نرود این جا کسی هست که به اندازه
تمام برگ های رقصان پاییز برایت آرزوهای خوب دارد
عمرت یلدایی، دلت دریایی، روزگارت بهاری
یلدای خوشی را برایت آرزو می کنم
.
.
.
تنها چند دقیقه ناقابل مى تواند از یک شب عادى، شب یلدا بسازد؛
ولى با هم بودن است که آن را نیک نام کرده و در تاریخ ماندگار شده است
.
.
.
شب یلدا عزیزه هندوانه
اگرچه ترش و لیزه هندوانه !
بهایش را چو پرسیدم ز یارو
بگفتا هیس ! جیزّه هندوانه !
.
.
.
فریاد کشیده هر دو جیبم جانسوز
با دیدن نرخ هندوانه دیروز
یلدا تو کمی دیر تر امسال بیا
یارانه برای تو ندادند هنوز !
.
.
.
لبی سرد و دلی افسرده داریم
به سر افکار تیپا خورده داریم
رسد پایان پاییز و از آغاز
هزاران جوجه ی نشمرده داریم
.
.
.
رفتم شب یلدا به سراغ حافظ
تا حال مرا کند برایم محرز
گفتم که شود بهتر از این احوالم ؟
دیوان به زبان آمد و گفتا هرگز !
.
.
.
از غم به جان آمد دلم درمان ندارد
شام غریبان را سحر امکان ندارد
امشب شب مهتاب و یلدا با هم آمد
تکرار تلخ ماجرا پایان ندارد
.
.
.
رویت به سرخی انار شبت به شیرینی هندوونه
خنده ات مثه پسته و عمرت به بلندی یلدا
.
.
.
یلدا یعنی یادمان باشد که زندگی آنقدر کوتاه است که یک دقیقه بیشتر با هم بودن را باید جشن گرفت.
یلدایتان مبارک
ایرانیان قدیم شادی و نشاط را از موهبت های خدایی و غم و اندوه و تیره دلی را از پدیده های اهریمنی می پنداشتند. مراسم نوروز، جشن مهرگان، جشن سده، چهارشنبه سوری و شب یلدا و سنت های دیگر در واقع بیانگر این حقیقت است که ایرانیان پس از رهایی از بیدادگری و ستم به شکرانه بازیافتن آزادی، جشن برپا می ساختند و پیروزی نیکی بر بدی و روشنایی بر تاریکی و داد بر ستم را گرامی می داشتند.
شب یلدا نیز یکی از این موارد است. در دوران کهن، شب مظهر تاریکی و تباهی و وحشت بوده و اغلب سعی می کردند که شب هنگام با افروختن آتش و افزودن نور، خانه روشن باشد. تا پلیدی و تباهی در آن راه نیابد. شب یلدا طولانی ترین شب ها است. یعنی تسلط تاریکی بر زمین از تسلط نور خورشید و روشنایی می کاهد و چون فردای این شب روشنایی بر ظلمت غالب و روز طولانی می شود، ایرانیان تولد دوباره خورشید را که مظهر روشنایی است، جشن می گیرند.
یلدا اولین شب زمستان است که براساس رسوم قدیم ایرانیان در این شب مردم در کنار هم جمع شده و با میوه و خشکبار خاصی که ویژه شب یلدا است آن را جشن میگیرند. از جمله میوههایی که در این شب میهمان خانهها میشود، علیرغم این فصل میتوان به هندوانه و انار اشاره کرد. هرچند مردم ایران، امسال در حالی به استقبال شب یلدا می روند که قیمت انواع خشکبار افزایش 100 درصدی داشته و قیمت هر کیلوگرم هندوانه از مرز 4 هزار تومان عبور می کند، اما از آنجا که از دیرباز برخی ایرانیان میگفتند اگر در شب یلدا هندوانه خورده نشود، شگون ندارد، از اینروست که فقیر و غنی حتی اگر میوه دیگری نخرند اقدام به خرید هندوانه در این شب خاص میکنند.
شب یَلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیمکره شمالی زمین است. این شب به زمان بین غروب آفتاب از 30 آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اطلاق میشود. ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام شب یلدا را جشن میگیرند. چون شب یلدا بدون تردید از آیینهای دیرینه و پر معنای ایرانی است که در آن سنت پسندیده صله رحم زنده میشود و باید به هر طریق ممکن آن را پاس داشت ... در ادامه ایمیل مجموعه ای از اس ام اس های شب یلدا را حضور شما دوستان تقدیم می کنیم :
این هم یک شعر کودکانه زیبا در خصوص شب یلدا
تقدیم به بچه های سنین مهد کودک، پیش دبستانی و دبستان
سی ام آذره و یک شب زیبا
یه شب بلند به اسم شب یلدا
شب شب نشینی و شادی و خنده
شبی که واسه ی همه خیلی بلنده
همه ی اهل خونه خوشحال و خندون
آجیل و شیرینی و میوه فراوون
شب قصه گفتن و یاد قدیما
قصه ی لحاف کهنه ی ننه سرما
شب یلدا که سحر شد، فصل پاییز دیگه میره
جای پاییز رو زمستون می گیره
ننه سرما باز دوباره برمی گرده
کوله بارش رو پر از سوغاتی کرده
شاعر: خانم مهری طهماسبی دهکردی
پیشینه ی یلــدا و شب چله در نزد ما ایرانیان
در ایران کهن هر یک از سی روز ماه، نامی ویژه دارد، که نام فرشتگان است. نام دوازده ماه سال نیز در میان آنهاست. در هر ماه روزی را که نام روز با نام ماه یکی باشد، جشن می گرفتند. در دی ماه، در ایران کهن، چهار جشن، وجود داشت که امروز از این چهار جشن تنها شب نخستین روز دی ماه، یا شب یلدا را جشن می گیرند، یعنی آخرین شب پاییز، نخستین شب زمستان، پایان قوس، آغاز جدی و درازترین شب سال را.
یلدا از نظر معنی معادل با کلمه نوئل از ریشه ناتالیس رومی به معنی تولد است و نوئل از ریشه یلدا است. واژه یلدا سریانی و به معنی ولادت است. ولادت خورشید (مهر و میترا) و رومیان آن را (ناتالیس انویکتوس) یعنی روز (تولد مهر شکست ناپذیر) نامند.
اجداد ما این شب را تا به صبح به جشن و پایکوبی به گرد آتش، میپرداختند، برخوانی الوان از میوههایی چون هندوانه، خربزه، انار، سیب، خرمالو و به مینشستند. این میوها هر یک بار معنایی نمادین با خود دارد: هندوانه که قاچهای مدور میخورد چون خورشید، یادآور گرمای تابستان و فرونشاندن عطش است. انار هم صندوقچه دانههای مروارید سرخ که خود نماد تناسل نسل و زایش است و شب چرههایی که با شکستن آن شادی را با خود به همراه میآورد و دمی همه را از حرف زدن باز میدارد.
پایان فصل خزان و فرارسیدن سرما و دگرگونی رنگ زمین از زردی خزان به سفیدی عشق و محبت را ایرانیان از دیرباز در شبی بلند و مهربانگرامی میدارند. جای جای ایران زمین به عنوان سرزمینی کهن با کولهباری مملو از آیینهای هزاران ساله، "یلدا" بلندترین شب سال را به گونهای خاص و برگرفته از آیینها و سنتهای بومی منطقه به صبح میرسانند.
.: Weblog Themes By Pichak :.