سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 فرزاد حسنی و آزاده نامداری دو مجری سرشناس تلویزیون، با قرائت خطبه عقد از سوی سید حسن خمینی، پیوند زناشویی بستند.

به گزارش ایسنا، تصاویر این مراسم که کافه سینما آن را منتشر کرده، در پی می‌آید:

 












 




تاریخ : یکشنبه 92/4/9 | 12:20 صبح | نویسنده : الی | نظر


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


من قلب کوچولویی دارم؛ خیلی کوچولو؛ خیلی خیلی کوچولو.
مادربزرگم می‌گوید: قلب آدم نباید خالی بماند. اگر خالی بماند، ‌مثل گلدان خالی زشت است و آدم را اذیت می‌کند.
برای همین هم، مدتی ست دارم فکر می‌کنم این قلب کوچولو را به چه کسی باید بدهم؛ یعنی، راستش، چطور بگویم؟ ‌دلم می‌خواهد تمام این قلب کوچولو را مثل یک خانه قشنگ کوچولو، به کسی بدهم که خیلی خیلی دوستش دارم...
یا... نمی‌دانم...
کسی که خیلی خوب است، کسی که واقعا حقش است توی قلب خیلی کوچولو و تمیز من خانه داشته باشد.
خب راست می‌گویم دیگر . نه؟
پدرم می‌گوید:‌ قلب، مهمان خانه نیست که آدم‌ها بیایند، دو سه ساعت یا دو سه روز توی آن بمانند و بعد بروند. قلب، لانه‌ی گنجشک نیست که در بهار ساخته بشود و در پاییز باد آن را با خودش ببرد...
قلب، راستش نمی‌دانم چیست، اما این را می‌دانم که فقط جای آدم‌های خیلی خیلی خوب است. برای همیشه ...
خب... بعد از مدت‌ها که فکر کردم، تصمیم گرفتم قلبم را بدهم به مادرم، تمام قلبم را تمام تمامش را بدهم به مادرم، و این کار را هم کردم اما...

اما وقتی به قلبم نگاه کردم، دیدم، با این که مادر خوبم توی قلبم جا گرفته، خیلی هم راحت است، باز هم نصف قلبم خالی مانده...
خب معلوم است. من از اول هم باید عقلم می‌رسید و قلبم را به هر دوتاشان می‌دادم؛ به پدرم و مادرم.
پس، همین کار را کردم.
بعدش می‌دانید چطور شد؟ بله، درست است. نگاه کردم و دیدم که بازهم، توی قلبم، مقداری جای خالی مانده...
فورا تصمیم گرفتم آن گوشه‌ی خالی قلبم را بدهم به چند نفر؛ چند نفر که خیلی دوستشان داشتم؛ و این کار را هم کردم:
برادر بزرگم، خواهر کوچکم، پدر بزرگم، مادر بزرگم، یک دایی مهربان و یک عموی خوش اخلاقم را هم توی قلبم جا دادم...
فکر کردم حالا دیگر توی قلبم حسابی شلوغ شده... این همه آدم، توی قلب به این کوچکی، مگر می‌شود؟
اما وقتی نگاه کردم،‌خدا جان! می‌دانید چی دیدم؟
دیدم که همه این آدم‌ها، درست توی نصف قلبم جا گرفته‌اند؛ درست نصف!
با اینکه خیلی راحت هم ولو شده بودند و می‌گفتند و می‌خندیدند. و هیچ گله‌یی هم از تنگی جا نداشتند...
من وقتی دیدم همه‌ی آدم‌های خوب را دارم توی قلبم جا می‌دهم، سعی کردم این عموی پدرم را هم ببرم توی قلبم و یک گوشه بهش جا بدهم... اما... جا نگرفت... هرچی کردم جا نگرفت...
دلم هم سوخت... اما چکار کنم؟ جا نگرفت دیگر. تقصیر من که نیست حتما تقصیر خودش است. یعنی، راستش، هر وقت که خودش هم، با زحمت و فشار، جا می‌گرفت، صندوق بزرگ پول‌هایش بیرون می‌ماند و او، دَوان دَوان از قلبم می‌آمد بیرون تا صندوق را بردارد...


نادر ابراهیمی


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


نکته :هرکسی را که میخواهیم نمی توانیم در قلبمان جا بدهیم (یعنی ما دعوتنامه را صادر میکنیم؛ بقیه اش به مهمان بستگی دارد)؛ چون آن شخص هم باید خودش بخواهد و بتواند با خودش کنار بیاید که برای ماندن در این قلب چه چیزهائی را باید کنار بگذارد؛ یعنی سبکبار بیاید تا راحت باشد وگرنه مشغول حمل و جادادن بارش میشود و از میهمانی قلب جا میماند!




تاریخ : یکشنبه 92/4/9 | 12:19 صبح | نویسنده : الی | نظر


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتـی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org






تاریخ : شنبه 92/4/8 | 9:54 عصر | نویسنده : الی | نظر




دانشجونیوز: توسعه آموزش عالی و ایجاد امکانات و تجهیزات لازم برای دانشگاه‌ها در جهت تسهیل فرآیند تحصیل برای دانشجویان یکی از اهدافی است که جمهوری اسلامی ایران با پیگیری آن توانسته است به یکی از قطبهای علمی منطقه تبدیل شود.
 دانشگاه سیستان و بلوچستان بعنوان دانشگاه مادر در منطقه جنوب شرق شناخته شده است. این دانشگاه که در منطقه محروم سیستان و بلوچستان قرار دارد یکی از مجهزترین دانشگاههای کشور محسوب می‌شود.
 دانشگاه سیستان و بلوچستان دارای هیأت امناء مستقل، هیأت ممیزه مستقل می باشد و از نظر تشکیلاتی در ردیف دانشگاههای الف و توسعه یافته کشور قرار دارد.
 این دانشگاه دارای 22 دانشکده، حدود نوزده هزاردانشجو و دانش آموز، 340 رشته گرایش در مقاطع مختلف که از این تعداد  139  رشته گرایش در مقطع کارشناسی ارشد، 24  رشته گرایش در مقطع دکتری می باشد.
 توجه شما را به تعدادی از عکس‌های این دانشگاه جلب می کنیم.




تاریخ : چهارشنبه 92/4/5 | 1:46 عصر | نویسنده : الی | نظر


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


هر ساله نزدیک نیمه شعبان که می شود ایران حال و هوای دیگری دارد. کوچه محله ها آذین بندی می شوند. همه جا را ریسه می کشند. اهالی شهر، جلوی در خانه هایشان را آب و جارو می کنند. خیابانها چراغانی می شود. انگار خبری در راهست ... انگار همه انتظار دوستی را می کشند که عشقی دیرینه را در قلب ها دارد ...


ای عزیز سفر کرده، ای سرور عالمیان، ای رویای صادق

دوباره همه از تو می گویند و می شنوند مولا جان

شیرینی نام تو و شهد یادت به کامها می نشیند

دوباره طاقها برای نصرت تو قد علم می کنند

کاغذهای رنگی به شادباش تو در باد می رقصند

و دوباره همه ی دیوارهای شهر با سر انگشتان احساس چراغانی می شوند.

امّا... ای دستگیر واماندگان، ای دلگرمی بی پناهان

ای مأوای بال و پر شکستگان، ای چراغ راه گمگشتگان

ایکاش گفتن و شنودن از تو سهم همه ی ثانیه ها باشد

و یاد آوریت همه ی دقایق را پر کند و خدمت به تو انگیزه ی همه ی حرکتها شود

کاش سینه مان صندوق صدقه ای شود و قلبمان سکّه ای برای نذر سلامتت!

کاش دردمان همیشه با توسل به تو آرام گیرد و دستمان جز به دعا برای توسل به آسمان نرود

کاش انتظار تو زنگی باشد که از نافرمانیت بازمان دارد

کاش حال و هوای همیشه دلمان به رنگ نیمه ی شعبان باشد ...

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

از پنجره دلم که قابی شکسته دارد صدایت می زنم
نسیم نام تو بر لبهایم می وزد
خیال سبزت همیشه با من است
تو این جایی، در قاب پنجره هایی که رو به باغ خدا باز است
دستهایت طراوت و سبزی را تکرار می کند
از نگاهت ستاره و مهتاب می چکد
خورشید ذره‌ای از مهربانی توست
اگر ابر می بارد
اگر گل می روید
پرنده اگر می خواند
چشمه اگر می جوشد
رود اگر می خروشد
برای توست
زیرا تو آن رویای صادقانه‌ای که ظهورت مرهم تمام زخمهاست
تو آن قدر زلال و پاکی که از غبار پنجره ها دلت می گیرد
شاید پیش از آمدنت باران ببارد و آسمان، تمام کوچه‌ها و خانه‌ها را بشوید
ای سبز قامت
ای بهار
ای نور
ای امید
دستهای مهربانت را که از نوازش لبریز است
و نگاه روشنت که آئینه صداقت است
را دوست می دارم
بگو چشمهای ما کی و کجا مهربانی نگاه تو را می نوشد ؟
و دلهای ما کی با ظهور تو آرام می گیرد ؟!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

نیمه شعبان؛ سالروز میلاد با سعادت یگانه منجی عالم بشریت، مهدی موعود (عج)
را به تمامی محبان و منتظران آن حضرت صمیمانه تبریک و تهنیت عرض می نمائیم.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net

دلم به یاد تو امشب بهانه می‌گیرد

نشان وصل تو را عاشقانه می‌گیرد

ز خوان عشق تو ای یوسف اهورایی

کبوتر دل من آب و دانه می‌گیرد

اگر فراق تو از دیده روشنی برده است

شرار عشق تو در دل زبانه می‌گیرد

شده است ساغر جان پر ز خون دل شاید

کمان عشق تو دل را نشانه می‌‌گیرد

گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org


ای مهدی، بیا که کودکان ما به گل نوجوانی شکفته اند، جوانان ما راهِ پیری را پیش گرفته اند، بسیاری از سالخوردگان ما رفتند و صد افسوس که تو را ندیدند!

مولای من، حسرتِ یک لحظه ی دیدار، دلهای شیفتگانت را گداخت و امید وصل تو جانهای به لب رسیده را به نسیم لطف بنواخت، گوشها منتظر انتشار سرود ظفر و چشمها در اشتیاق دیدارت، نَفَسها در سینه حبس و تو ای حبیب، همچنان در پس پرده ی غیبت، نهانی و نمی دانیم تا کی، آخر تا کی در پس این حجاب میمانی ....


بیا بیا که سوختم ز هجر روی ماه تو

بهشت را فروختم به نیمی از نگاه تو

تمام عمر دوختم چشمانم به راه تو

به این امید زنده ام که افتم به پای تو

گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org

 




تاریخ : دوشنبه 92/4/3 | 12:36 صبح | نویسنده : الی | نظر