سفارش تبلیغ
صبا ویژن


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


خوشبختی یعنی بدست آوردن یک زندگی و تقسیم آن با دیگران!

برای زندگی کردن دو راه وجود دارد. یکی اینکه گویی هیچ معجزه ای وجود ندارد و دیگری اینکه گویی همه چیز یک معجزه است.

اگر میدانستید که افکارتان چقدر قدرتمند است، هیچگاه حتی برای یک بار دیگر هم منفی فکر نمی کردید!

در یک رابطه بودن به معنای بوسیدن، قرار گذاشتن یا در دسترس بودن نیست. به معنای بودن با کسی است که شما را به گونه ای خوشحال کند که هیچ کس دیگری نتواند!

فقط کسانی را در زندگیتان نیاز دارید که در زندگیشان نیازمند شما باشند.

یک پسر میداند چیزی را که میخواهد چگونه بدست آورد و یک مرد میداند چیزی را که بدست آورده چگونه نگه دارد.

ممکن است شاهزاده ام را پیدا کنم اما پـــدرم همیشه پادشاه من خواهد ماند!

هیچگاه نمی توانید یک اشتباه را دو بار مرتکب شوید چرا که بار دوم دیگر آن یک اشتباه نیست بلکه یک "انتخاب" است.

به خودتان اجازه ندهید توسط این سه چیز تحت کنترل درآیید: گذشته تان، مردم و پول.

ذهن فراموش می کند اما دل همیشه بخاطرش می ماند.

هرگز برای کسی که شما را می آزارد گریه نکنید... در عوض لبخند بزنید و به او بگویید، ممنون بخاطر اینکه به من فرصتی دادی تا کسی بهتر از تو را پیدا کنم!

همیشه دنبال افرادی که کمترین اهمیت را در زندگی به ما می دهند می دویم. چرا به این کار پایان ندهیم و اطرافمان را نگاه نکنیم تا ببینیم چه کسانی دنبال ما می دوند؟

همه افراد به عنوان یک انسان قابل احترامند اما از هیچکس نباید بت ساخته شود.

اگر کسی را ترک می کنید لااقل به وی علتش را توضیح دهید؛ چون اینکه ببیند لایق یک توضیح ساده هم نبوده، دردناک تر از خود ترک شدن است.

کسانی که زندگی خود را وقف بدست آورن منافع مادی و ثروت کرده اند به شما خواهند گفت که احساس خوشبختی را در اموال خود نمی یابند. خوشبختی هرگز انعکاس ثروتهای مادی یک شخص نیست، بلکه انعکاس ثروتهای معنوی و احساسی او است.

6 کلید یک رابطه موفق: دوستی، آزادی، صداقت، اعتماد، درک و گفتگو.

اگر خدا دعاهای شما را مستجاب کند، ایمانتان را افزایش داده، اگر با تاخیر مستجاب کند، صبرتان را زیاد کرده و اگر مستجاب نکند، چیز بهتری برایتان در نظر دارد.

کلمات، قدرت آزار دادن شما را ندارند، مگر اینکه گوینده آن برایتان بسیار عزیز باشد.

هرگاه آماده بودید عاشق شوید، نه هرگاه که تنها بودید.

دردناک ترین محبتها آنهایی است که با ریا، تزویر و تظاهر آمیخته است و لذت بخشترین محبتها آنهایی هستند که در عین کوچک بودن با خلوص نیت و با بی آلایشی همراه است.

فرار کردن از مشکلات فقط فاصله رسیدن به راه حل را افزایش می دهد. آسانترین راه برای گریختن از مشکلات حل کردن آنها است.

انسان نمی تواند اقیانوسهای جدید را کشف کند مگر اینکه شجاعت از دست دادن دیدن ساحل را داشته باشد.

یک فرد موفق کسی است که بتواند از آجرهایی که دیگران به طرفش پرتاب کرده اند، ساختمانی محکم بنا کند.

اگر نتوانید به یک خانم احترام بگذارید، حق صحبت کردن با وی را از دست خواهید داد.

وقتی کسی را می بخشید، شخصی که بیشترین منفعت را می برد، خود شما هستید.

سخن گفتن با خدا مانند صحبت کردن با یک دوست پشت تلفن است... ممکن است او را در طرف دیگر نبینیم، اما می دانیم که دارد گوش می دهد.

کلمات بیش از آنچه که شما تصور می کنید تاثیر گذارند. همیشه پیش از صحبت کردن فکر کنید.

گفتن خداحافظ به کسی که نمی خواهید بگذارید برود واقعاً دردناک است، اما حتی دردناک تر این است که از کسی که هیچگاه قصد ماندن نداشته بخواهید بماند.

وقتی به کسی بطور کامل و بدون هیچ شک و تردیدی اعتماد می کنید، در نهایت دو نتیجه کلی خواهید داشت: شخصی برای زندگی یــــا درسی برای زندگی!

همه مردم را "بعضی مواقع" می‌توان فریفت و بعضی از مردم را برای "همه عمر" ! لیکن نمیتوان همه مردم را برای همه عمر فریب داد.

بی خردی اسارت بدنبال دارد و خرد موجب آزادی و رهایی است.

اگر باطل را نمی توان ساقط کرد می توان رسوا ساخت اگر حق را نمی توان استقرار بخشید می توان اثبات کرد طرح کرد و به زمان شناساند و زنده نگه داشت.

آنجا که چشمان مشتاقی برای انسانی اشک میریزد، زندگی به رنج کشیدنش می ارزد.

کاش در کتاب قطور زندگی سطری باشیم به یاد ماندنی، نه حاشیه ای فراموش شدنی ...

همه اشیاء دارای قیمت هستند و این تنها انسان است که دارای حرمت و منزلت است.

گوش شنونده همیشه در جست و جوی سخن خردمندانه و حکیمانه است.

کسی به فرجام زندگی آگاه نیست، خداوند هم نیازی به عبادت بنده ندارد.

چراغ مایه دفع تاریکی است و بدی جوهر تاریکی در زندگی آدمی است که از آن باید دوری جست.

جهان تنها از کسی به نیکی یاد می کند، که به آبادانی کوشیده باشد..

خوشبختی به سراغ کسی میرود که فرصت اندیشیدن در مورد بدبختی را نداشته باشد.

دریا باش که اگر کسی سنگی به سویت پرتاب کرد سنگ غرق شود نه آنکه تو متلاطم شوی!

دیروز چک باطله است و فردا چک وعده ای است. امروز است که تنها نقدینه شماست. آن را عاقلانه هزینه کنید ...





تاریخ : سه شنبه 91/9/28 | 2:19 عصر | نویسنده : الی | نظر

از کارتون توی یک اداره مدرن راضی نیستین؟

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

پس این چی؟!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


هنوز هم از گرسنگی مینالید؟

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

پس این چی؟!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


از خواب توی تخت خواب سفتتون خسته شدین؟

گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org

پس این چی؟!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


هنوز قدر محبت و مراقبت های والدینتون رو نمیدونین؟

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

پس این چی؟!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


راحتی و آسایش باعث میشه وقت مطالعه خوابتون ببره؟

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

پس این چی؟!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


آیا آرامش و لذت یک حمام گرم رو دارین و باز هم از زندگی مینالین؟

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

پس این چی؟!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


هنوز هم از اینکه دستاتون وقتی ظرفای خودتون رو میشورین آسیب میبینه نگران هستین؟

گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.org

پس دستای کوچیک این چی؟!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


Louis Vuitton کافی نیست؟ مارک های جدید تر میخواین؟

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

پس این چی؟!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


از بازی های تکراری خسته شدین؟

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

پس این چی؟!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


کار دیگه ای برای انجام دادن ندارین؟

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

پس این چی؟!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


با داشتن پاهایی سالم هنوزم مینالید؟

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net

پس این چی؟!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


همیشه به یاد داشته باش:

درست زمانی که از وضعیت زندگیت شکایت میکنی، مردمانی هم هستند که
برای داشتن زندگی مثل تو و بودن به جای تو حاضرند به هر کاری دست بزنند




تاریخ : سه شنبه 91/9/28 | 2:17 عصر | نویسنده : الی | نظر
تاریخ : سه شنبه 91/9/28 | 2:15 عصر | نویسنده : الی | نظر

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


به دنبال تیراندازی مرگبار در مدرسه ابتدایی نیوتاون که آمریکا را تکان داد، باراک اوباما رییس جمهور این کشور عصر جمعه به وقت محلی با چشمانی گریان بر صفحه تلویزیون ظاهر شد و قول داد که اقدامی بنیادین برای پایان دادن به تراژدی سلسله تیراندازی های مرگبار آمریکا انجام دهد. باراک اوباما در سخنانی کوتاه و بسیار احساسی با اشاره به رخداد مکرر تیراندازی های مرگبار در امریکا گفت: قلب من شکسته است، رخدادهای مشابه بسیاری در سال های گذشته داشته ایم و من از تکرار این سناریوهای مکرر بسیار متاثر هستم. رییس جمهور آمریکا تاکید کرد اکثر کشته شدگان کودک بودند.

اوباما که مرتب اشک هایش را از گوشه چشمانش پاک می کرد به حوادث مرگبار تیراندازی اخیر در امریکا اشاره کرد و گفت: زمان آن رسیده که کاری جدی در این زمینه انجام دهیم. رییس جمهور آمریکا افزود: این مساله باید به دور از مسایل سیاسی حل و فصل شود و من به عنوان رییس جمهور همه تلاشم را در این زمینه به کار خواهم برد. تیراندازی مرگبار صبح جمعه در مدرسه شهر نیوتاون ایالت کانتیکت 27 کشته برجای گذاشت که دست کم 20 نفر از قربانیان کودک هستند. همچنین تعداد دیگری نیز در این تیراندازی زخمی شده اند که هنوز جزییات آن منتشر نشده است.


کشتار روز جمعه در مدرسه ابتدایی نیوتاون نه تنها جامعه امریکا را تکان داده و بسیاری را خشمگین کرده است، بلکه به جدل بر سر متمم دوم قانون اساسی آمریکا (Second Amendment) در خصوص حق خرید و فروش سلاح و حمل آن دوباره دامن زده است.

عامل حادثه تیراندازی به مدرسه ابتدایی "سندی هوک" در شهر "نیوتاون" آمریکا در ایالت "کانتیکِت" شخصی بنام آدام لانزا بود. رسانه ها اعلام کردند که "آدام لانزا" فرزند طلاق است که تا صبح حادثه با مادرش زندگی می کرد. او شخصیتی خجالتی داشت اما به ناگاه صبح حادثه مادرش را کشت و سپس به مدرسه ای ابتدایی که مادرش در آنجا معلم بود رفت و 20 دانش آموز و 6 تن دیگر را نیز به قتل رساند. مدیر و روان‌شناس مدرسه در شمار افرادی هستند که در این حادثه کشته شده‌‌اند. گزارش ها حاکی است که خودش نیز به قتل رسیده است. حادثه مدرسه سندی هوک از بزرگترین حوادث در نوع خود در آمریکا بوده است. تصاویر منتشر شده از مدرسه "سندی هوک" کودکانی را نشان می‌دهند که با سرآسیمگی محوطه مدرسه را ترک می‌کنند.

 



 لطفا تا باز شدن کامل عکسها شکیبا باشید
در صورتی که عکسها قابل نمایش نیست، در بالای ایمیل بر روی گزینه Show Images کلیک کنید

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org





گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتـی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org




تاریخ : سه شنبه 91/9/28 | 2:14 عصر | نویسنده : الی | نظر


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من به مدرسه میرفتم تا درس بخوانم
تو به مدرسه میرفتی به تو گفته بودند باید دکتر شوی
او هم به مدرسه میرفت اما نمی دانست چرا !

من پول تو جیبی ام را هفتگی از پدرم میگرفتم
تو پول تو جیبی نمی گرفتی همیشه پول در خانه ی شما دم دست بود
او هر روز بعد از مدرسه کنار خیابان آدامس میفروخت !

معلم گفته بود انشا بنویسید
موضوع این بود علم بهتر است یا ثروت ؟

من نوشته بودم علم بهتر است
مادرم می گفت با علم می توان به ثروت رسید
تو نوشته بودی علم بهتر است
شاید پدرت گفته بود تو از ثروت بی نیازی
او اما انشا ننوشته بود برگه ی او سفید بود
خودکارش روز قبل تمام شده بود !

معلم آن روز او را تنبیه کرد
بقیه بچه ها به او خندیدند
آن روز او برای تمام نداشته هایش گریه کرد
هیچ کس نفهمید که او چقدر احساس حقارت کرد
خوب معلم نمی دانست او پول خرید یک خودکار را نداشته
شاید معلم هم نمی دانست ثروت و علم گاهی به هم گره می خورند
گاهی نمی شود بی ثروت از علم چیزی نوشت

من در خانه ای بزرگ می شدم که بهار توی حیاطش بوی پیچ امین الدوله می آمد
تو در خانه ای بزرگ می شدی که شب ها در آن بوی دسته گل هایی می پیچید که پدرت برای مادرت می خرید
او اما در خانه ای بزرگ می شد که در و دیوارش بوی سیگار و تریاکی را می داد که پدرش می کشید !

سال های آخر دبیرستان بود
باید آماده می شدیم برای ساختن آینده

من باید بیشتر درس می خواندم و دنبال کلاس های تقویتی بودم
تو تحصیل در دانشگاه های خارج از کشور برایت آینده ی بهتری را رقم می زد
او اما نه انگیزه داشت نه پول، درس را رها کرده و دنبال کار می گشت

روزنامه چاپ شده بود
هر کس دنبال چیزی در روزنامه می گشت

من رفتم روزنامه بخرم که اسمم را در صفحه ی قبولی های کنکور جستجو کنم
تو رفتی روزنامه بخری تا دنبال آگهی اعزام دانشجو به خارج از کشور بگردی
او اما نامش در روزنامه بود روز قبل در یک نزاع خیابانی کسی را کشته بود !

من آن روز خوشحال تر از آن بودم که بخواهم به این فکر کنم که کسی؛ کسی را کشته است
تو آن روز هم مثل همیشه بعد از دیدن عکس های روزنامه آن را به کناری انداختی
او اما آنجا بود در بین صفحات روزنامه !
برای اولین بار بود در زندگی اش که این همه به او توجه شده بود !!!

چند سال گذشت
وقت گرفتن نتایج بود

من منتظر گرفتن مدارک دانشگاهی ام بودم
تو می خواستی با مدرک پزشکی ات برگردی همان آرزوی دیرینه ی پدرت
او اما هر روز منتظر شنیدن صدور حکم اعدامش بود !

وقت قضاوت بود
جامعه ی ما همیشه قضاوت می کند

من خوشحال بودم که مرا تحسین می کنند
تو به خود می بالیدی که جامعه ات به تو افتخار می کند
او شرمسار بود که سرزنش و نفرینش می کنند !

زندگی ادامه دارد ...
هیچ وقت پایان نمی گیرد ...

من موفقم من میگویم نتیجه ی تلاش خودم است !!!
تو خیلی موفقی تو میگویی نتیجه ی پشت کار خودت است !!!
او اما زیر مشتی خاک است مردم گفتند مقصر خودش است !!!

من، تو، او
هیچگاه در کنار هم نبودیم
هیچگاه یکدیگر را نشناختیم

اما من و تو اگر به جای او بودیم
آخر داستان چگونه بود ؟؟؟

هر روز از کنار مردمانی می گذریم که یا من اند یا تو و یا او ؛
و به راستی نه موفقیت های من به تمامی از آن من است و نه تقصیرهای او همگی از آن اوست ...





تاریخ : سه شنبه 91/9/28 | 2:11 عصر | نویسنده : الی | نظر