سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 سرویس های بهداشتی صحرایی، غالبا به سازه های پیش ساخته ای اطلاق می شود که توسط نیروهای نظامی در مناطقِ عاری از امکانات اولیه برپا می شود. گاهی هم رزمندگان، خود دست به کار شده و با امکاناتی اندک، اقدام به برپا کردن سرویس های بهداشتیِ موقتی می کنند. اما گاهی در بعضی وضعیت ها، خصوصا در شهرهای جنگزده، نه برقی هست، نه آب گرم کنی، نه منبع آب سالمی و نه حمامی که آبی داشته باشد. در چنین مواردی رزمندگان به خلاقیت های بسیار ساده تری دست می زنند که نمونه آن را در تصویر زیر می بینید:

عکس: حمام اینبار از نوع صحرایی



تاریخ : یکشنبه 91/9/12 | 12:24 صبح | نویسنده : الی | نظر

هم اکنون این دختر حقیقتا یک ساله و به ظاهر 80 ساله در بیمارستان ژنگژو در استان هنان واقع در مرکز چین بستری است و تحت معالجه و مراقبت پزشکان قرار دارد. پزشکان چینی می گویند با آنکه این کودک 80 سال بنظر می رسد اما فعالیت و حرکاتش همانند یک کودک یک ساله طبیعی و بامزه است.
این دختر حقیقتا یک ساله و به ظاهر هشتاد ساله در بیمارستان ژنگژو در استان هنان واقع در مرکز چین بستری است و تحت معالجه و مراقبت پزشکان قرار دارد

دختر حقیقتا یک ساله و به ظاهر 80 ساله (+عکس)


وجود یک بیماری و اختلال پوستی نادر در یک دختر بچه یک ساله چینی سبب شده است تا وی همانند یک زن 80 ساله به نظر برسد.


این دختر یک ساله که "یوکسین" نام دارد به سبب بیماری اش لقب مادر بزرگ را گرفته است . گفته می شود وی به یک بیماری بسیار نادر پوستی بنام "کاتیس لاکسا" مبتلا است .

دختر حقیقتا یک ساله و به ظاهر 80 ساله (+عکس)

کاتیس لاکسا به بافت های پوستی بدن حمله ور می شود و باعث چروکیدگی، شل شدن اندام های پوستی و از بین بردن سلول های جوان پوست خواهد شد. این یک بیماری بسیار نادر است و تنها 200 خانواده در دنیا به آن مبتلا هستند.

دختر حقیقتا یک ساله و به ظاهر 80 ساله (+عکس)

به گزارش باشگاه خبرنگاران،"یاکسین" به غیر از این بیماری به طور مادرزادی به بیماری های قلبی و همچنین آسم مبتلا بوده است که این روزها تحت درمان های مختلف قرار گرفته است و تا حدودی این مشکلات برطرف گردیده.


هم اکنون این دختر حقیقتا یک ساله و به ظاهر 80 ساله در بیمارستان ژنگژو در استان هنان واقع در مرکز چین بستری است و تحت معالجه و مراقبت پزشکان قرار دارد. پزشکان چینی می گویند با آنکه این کودک 80 سال بنظر می رسد اما فعالیت و حرکاتش همانند یک کودک یک ساله طبیعی و بامزه است.




تاریخ : یکشنبه 91/9/12 | 12:23 صبح | نویسنده : الی | نظر

خانم ها معتقدند که می توانند بعضی از کارها را به نحو احسن انجام دهند، ولی بهتر است این ادعاها، استدلالی را هم در بر داشته باشند. تحقیقات انجام شده در آمریکا ثابت می کند که اکثر بانوان در انجام این 8 کار از مردان بهترند.
رهایی از شکست عشقی
بر طبق تحقیق انجام شده از 1000 فرد مجرد در مجله Journal of Health and Social Behavior مشخص شده که مردان در هنگام شکست عشقی، زمان بیشتری را نسبت به زنان در ناراحتی و غم ناشی از جدایی و شکست سپری می کنند.
رانندگی در شهر
تحقیقات ترافیکی انجام شده در سال 2010 نشان می دهد که 80? عاملین تصادفات شهری مردان بوده اند. زنان به سبب رعایت احتیاط کمتر از مردان دچار حادثه می شوند.
تحصیلات آکادمیک
بر طبق آمار Bureau of Labor ، دانشگاه ها به ازای هر 100 مردی که فارغ التحصیل می شوند، 185 زن را فارغ التحصیل می کنند. آنها تخمین می زنند که تا سال 2016 میلادی، 61? لیسانس ها، 63? فوق لیسانس ها و 58? فارغ التحصیلان مقطع دکترا زن باشند.
آدرس دادن و راهبری
محققان دانشگاه سنت جوزف در فیلادلفیا گروهی از مردان و زنان را تحت آزمایش قرار دادند تا آدرس مکان های توریستی محبوب را بدهند و به طور کامل شرح دهند که چگونه می توان به آنجا رسید. آنها به این نتیجه رسیدند که خانمها خیلی دقیق تر از آقایان انجام می دهند. محققان معتقدند که بانوان هنگام آدرس دادن پس از اندکی مکث و بررسی کل مسیر آنرا به زبان می آورند و این در حالی است که آقایان به محض اینکه از آنها سوال می پرسید، شروع به پاسخ دادن می کنند و در حین پاسخ دادن مدام خود را تصحیح می کنند.
سرمایه گذاری
مردها بیشتر از زنان در فروش سهام خود دچار اشتباه می شوند و ضرر بیشتر شامل حالشان می شود. مطالعه در سال 2009 نشان می دهد که سرمایه بانوان شرکت کننده در بازار بورس بین سالهای 2003 و 2004 با 10? رشد همراه بوده و این رقم 3? از رشد کل شاخص بورس و 4? از میزان رشد متوسط سرمایه مردان بالاتر بوده است.
حافظه‌ی بهتر
2 مطالعه جدید اثبات کردند که زنان 5 درصد بیشتر از مردان قدرت به خاطر سپاری کلمات و چهره ها را دارند. همینطور تحقیقات انجام شده در سال 2008 که در سوئد انجام شد، نشان داد که زنان قدرت بیشتری در حفظ کلمات، اشیا و تصاویر در ذهنشان دارند.
چکش زدن
زنان 10? از مردان در وارد کردن ضربه توسط چکش دقیق تر اند و ضربه را با نیروی متناسب وارد می کنند. این نتایج را دانشگاه ماساچوست پس از انجام تحقیقات بر روی زنان و مردان اعلام نمود.
گویندگی اخبار
محققان سوییسی بر این باورند که اخباری که توسط گویندگان زن گفته می شوند، اعتبار بیشتری را نزد بینندگان به نسبت اخبار گفته شده توسط مردان کسب می کنند.




تاریخ : یکشنبه 91/9/12 | 12:22 صبح | نویسنده : الی | نظر

بازیگر نقش اول روز واقعه پس از سال‌ها (+عکس)


بازیگر نقش اول روز واقعه پس از سال‌ها:

سال‌های سال است که «روز واقعه» تنها اتفاق جدی سینمای ایران درباره‌ی واقعه‌ی عاشوراست. ماجرای عبدالله، جوانی نصرانی که در گیرودار ازدواج با دختری مسلمان، برای یاری امام حسین(ع) به کربلا فراخوانده می‌شود و عزم رفتن می‌کند... .
سال‌های سال است که «روز واقعه» تنها اتفاق جدی سینمای ایران درباره‌ی واقعه‌ی عاشوراست. ماجرای عبدالله، جوانی نصرانی که در گیرودار ازدواج با دختری مسلمان، برای یاری امام حسین(ع) به کربلا فراخوانده می‌شود و عزم رفتن می‌کند اما پس از واقعه به کربلا می‌رسد. علیرضا شجاع‌نوری بازیگر نقش اول فیلم، پس از هجده سال از تجربه‌ی «روز واقعه» ‌می‌گوید و معجزاتی که سر فیلم با چشمان خودش دیده:

بازیگر نقش اول روز واقعه پس از سال‌ها (+عکس)


به یک اسب احتیاج داشتیم که زیبا و باهوش باشد، بتواند با دوربین کنار بیاید و از صحنه نترسد. گروه تدارکات همه‌ی دور و اطراف را زیر پا گذاشته بودند و اسب مناسب پیدا نکرده بودند، وقت کورس‌های فصلی گنبدکاووس بود و همه، اسب‌های خوب‌شان را فرستاده بودند آن‌جا. بچه‌ها شنیده بودند در دهی نزدیک شیراز، یکی چند تا اسب دارد که ممکن است مناسب کار ما باشد. آخرهای شب پرسان‌پرسان رفته بودند درِ خانه‌اش و او هم اسب‌های اصطبلش را نشان داده بود که البته هیچ‌کدام چنگی به دل نمی‌زدند.

بچه‌ها ناامید و خسته داشتند از اصطبل بیرون می‌آمدند که صدای شیهه‌ی اسبی از آن طرف حیاط به گوش‌شان می‌رسد، وقتی از صاحب اسب‌ها می‌پرسند که صدای چی بود، اول اصلا منکر صدا می‌شود اما اسب دوباره شیهه می‌کشد و صاحبش می‌خندد و گروه را می‌برد پیش اسب. اسبِ دومِ عبدالله اینطوری پیدا شد. صاحب اسب گفته بود اگر خودش می‌خواهد بیاید من نمی‌توانم جلویش را بگیرم.

اولش که قرار شد در «روز واقعه» بازی کنم هیچ فکر نمی‌کردم هجده سال بعد از فیلم، این‌همه با اشتیاق از آن یاد کنم. خاطره‌هایش، کم‌رنگ و پررنگ هنوز برایم شیرین‌اند. خاطرات بد، همان اوایل از ذهنم رفت مثل شکستن دنده‌ام که الان دیگرجزئیاتش یادم نیست.

این‌کارهم مثل باقی فیلم‌ها درست روزهای آخرِ پیش‌تولید به‌ام پیشنهاد شد. شهرام‌اسدی آمد دفترم و گفت همه‌ی بازیگرها انتخاب شده‌اند، تمام لباس‌ها و لوکیشن‌ها مشخص شده‌اند و فقط جای هنرپیشه‌ی نقش اول خالی‌ست که هنوز پیدا نکردیم و اگر تو بازی نکنی، ساخت فیلم با مشکل روبه‌رو می‌شود.

وقتی رسیدیم سر محل فیلم‌برداری، همه‌چیز آماده بود و باید بلافاصله کار را شروع می‌کردیم، هیچ دلیلی هم برای تاخیر وجود نداشت اما کارگردان از زاویه‌ی سایه‌ها در تصویر خوشش نمی‌آمد و از ترس اعتراضِ سایر عوامل حرفی نمی‌زد.

می‌خواست کمی صبر کنیم تا سایه‌ها برگردند، ناگهان شتری که مدت‌ها برای انتخابش وقت گذاشته بودند و قرار بود یکی از نقش‌های اصلی را ایفا کند فرار کرد و توی دره‌ای بین چندتا کوه گم شد، حتی ساربانش هم نتوانست پیدایش کند. همه معطل شتر بودیم که طرف‌های بعدازظهر، بدون هیچ خجالتی سرش را انداخت پایین و برگشت. سایه‌های زیبای مد نظر کارگردان هم برگشته بودند. بالاخره فیلم‌برداری انجام شد. این شتر مربوط به صحنه‌ای بود که راهب نصرانی از عبدالله می‌پرسد: «آیا در بین دختران نصرانی دختر نبود که تو به همسری برگزینی؟»

در سکانس برکه و نخل، باید طوری توفان می‌شد که برگ‌های بالای نخل‌ها هم تکان بخورند، بزرگ‌ترین هواکش‌های موجود در سینما امتحان شدند، با آن‌ها فقط می‌شد برگ‌ها را تکان داد اما گردوخاک نمی‌شد، زورِ بادسازها نمی‌رسید که رمل‌ها را بلند کنند.

با هلی‌کوپتر می‌شد گردوخاک به پا کرد اما کنترل‌شده نبود. یعنی کار دوربین را هم مختل می‌کرد. چاره‌ای پیدا نشد. گروه سر صحنه بودند، عوامل فنی و بازیگران و هنروران که خیلی‌هایشان از امورتربیتی یزد آمده بودند. آب از آب تکان نمی‌خورد و همه بی‌کار و علاف، منتظر بودند. بین هنرورها یک نفر از امورتربیتی‌ها دم گرفته بود و نوحه می‌خواند و باقی هم همراهی‌اش می‌کردند.

گه‌گاه هم مسؤول تدارکات چای می‌آورد. ناگهان توفان شروع شد. یک توفان ایده‌آل و کاملا غیرمنتظره. سر نخل‌ها تکان می‌خورد، گردوخاک از زمین بلند می‌شد و همه با حرکتِ سریع آماده شدند، فیلم‌برداری شروع شد و این صحنه یکی از حیرت‌انگیزترین سکانس‌های فیلم شد. این همان صحنه‌ی برگشتِ یاران امام حسین (ع) از کربلا قبل از عاشوراست، آن‌هایی که پشیمان‌اند.

آن‌قدر اتفاقات عجیب‌وغریب و یاری‌کننده سر راه فیلم پیش آمد که شهرام اسدی دیگر مطمئن بود حتی اگر در کار تدارکات مشکلی ایجاد شود، همه‌چیز سرِ صحنه یک جوری فراهم می‌شود. نمی‌دانم چرا این‌طور می‌شد. شاید به این دلیل که حال همه‌مان خوب بود. در گروهی به این بزرگی حتی یک نفر هم نداشتیم که حالش بد باشد.

فیلم‌برداری حدود چهارماه طول کشید. بهمن‌ماه مجبور بودم به‌عنوان مدیر جشنواره‌ی فجر به تهران برگردم. دو سه روز بیشتر وقت نداشتیم و آقای اسدی باید قبل از برگشتن من به تهران، صحنه‌های اساسی و اصلی شهر بافق را می‌گرفت تا در مدت تعطیلی پروژه، گروه بتواند صحنه‌های دیگر را که به حضور من نیاز نبود آماده کنند.

سکانس آغاز فیلم و سکانس پایانی که از مهم‌ترین صحنه‌های فیلم بودند، باید فیلم‌برداری می‌شد. هر دو صحنه که حال و هوای متفاوتی هم داشتند، پرجمعیت بودند و اجرای سختی داشتند. اولی، شاد و پر از نور و آفتاب و دومی، پر از غبار و ابر وغمگین. به‌نظر کاملا غیرممکن می‌آمد. عجیب این‌ که هر دوسکانس در دو روز پشت سر هم فیلم‌برداری شدند؛ بی‌هیچ جلوه‌ی ویژه‌ای. روز اول، آسمان صاف و آفتابی بود و شادی در هوا موج می‌زد و فردای همان روز ابرها تیره شدند و گردوغبارِ خاکستری بود که از درو دیوار می‌ریخت؛ یک جلوه‌ی ویژه‌ی کیهانی. این خیلی عجیب بود. من فکر می‌کنم سوژه از جنسی بود که عمق هم‌دلی و هماهنگی را بیشتر می‌کرد.

یک روز وسط رمل‌های شهر بافق منتظر شروع فیلم‌برداری بودیم و فاصله‌مان تا نزدیک‌ترین آبادی با ماشین، حداقل چهل‌وپنج دقیقه بود. از وسط یکی از همان افق‌های آشنای کویر متوجه لکه‌ی کوچکی شدم. خیلی طول کشید تا بتوانم تشخیص دهم که کسی دارد به سمت ما می‌آید. آمد و آمد، نزدیک و نزدیک‌تر، خانمی بود با چادرگل‌دار و دم‌پایی. نزدیک که شد از زیر چادرش یک بقچه‌ی نان درآورد.

افکارنیوز:دوازده‌تا نان محلی با عطر و طعمی که انگار از بهشت آمده بود. گفت که نیت کرده بود اگر نذرش ادا شود دوازده‌‌تا نان بپزد و بیاورد سرفیلمِ امام حسین(ع). نان‌ها را داد و کمی آب خورد و برگشت. از همان راهی که آمده بود، برگشت. رفت و رفت و رفت تا شد یک نقطه توی خط افق. هروقت به این خاطره فکر می‌کنم، حتی هنوز بعد از هجده سال یاد کودکی‌ام می‌افتم. همان افق حک شده در ذهن من، انتهای کوچه‌ی باریک خانه‌ی کودکی‌ام در شیراز. کوچه‌ای که افقش همیشه مرا به یاد بهشت و جهنم می‌انداخت و عبور از آن در دوران کودکی، ترسی بزرگ آمیخته با کنجکاوی با خود داشت.




تاریخ : یکشنبه 91/9/12 | 12:21 صبح | نویسنده : الی | نظر

بنابراین توصیه می کنیم قبل از این که سایه سردی بر زندگی تان بیفتد، این نکته ها را بخوانید و به کار ببندید
ازدواج و از تب و تاب افتادن احساسات عاشقانه، از آن تجربه‌های ناخوشایندی است که بسیاری از زوج‌ها درگیر آن هستند. گاهی در رابطه‌ای هستید که مدت‌ها در انتظارش بوده‌اید، اما حالا احساس خوشبختی نمی‌کنید ...
گاه حس می‌کنید کسی را که عاشقانه دوست داشتید گم کرده‌اید یا او ناگهان به آدم دیگری تبدیل شده است یا شاید فکر کنید که از اول درباره او اشتباه کرده‌اید و این چیزی نبوده که می‌خواستید. این نه مساله پیش پا افتاده‌ای است و نه چیزی که بتوانید به سادگی از آن چشم‌پوشی کنید. از خودتان می‌پرسید این اتفاق کی و چگونه رخ داده است؟ چطور ممکن است چنین اشتباهی کرده باشید؟ و چرا همه نقشه‌هایتان غلط از آب درآمده؟ غمگین و دلسرد می‌شوید، امیدهایتان را بر باد رفته می‌بینید و بارها و بارها حال و گذشته رابطه‌تان را زیرورو می‌کنید. اما اینها چیزی را عوض نمی‌کند؛ این اتفاقی است که افتاده و از این پس، نوع مواجهه شماست که اهمیت دارد.
بنابراین توصیه می کنیم قبل از این که سایه سردی بر زندگی تان بیفتد، این نکته ها را بخوانید و به کار ببندید:
زندگى مشترک عرصه کمال است نه صحنه پیکار
بنابراین یار و یاور هم باشید و سعى نکنید بر همسرتان تسلط یابید. به عبارت دیگر با هم و در کنار هم باشید نه جدا از هم و رو در روى هم! خانواده زمانى موفق خواهد بود که در آن هماهنگى وجود داشته باشد و همه اعضا در یک محفل انس با کمال صمیمیت و شادى زندگى کنند. بنابراین همسران جوان باید از هر نوع رفتارى شامل طعنه‏زدن، تحقیر و مقایسه کردن همسر با دیگران و... پرهیز نمایند.
از ابراز محبت نسبت به یکدیگر دریغ نورزید
ابراز محبت به‏ موقع در زندگى مشترک، نشاط و طراوت و علاقه را به دنبال خواهد داشت. این امر فقط لازمه چند روز نخستین ازدواج نیست بلکه با گذشت زمان نهال نوپاى زندگى به درختى تناور تبدیل مى‏شود که نیاز بیشترى به آبیارى دارد. با ابراز محبت و نشان دادن عشق و علاقه به هم، مى‏توان این درخت تناور را براى همیشه بارور و باطراوت نگاه داشت و بر نشاط آن افزود.
عاشقانه به هم نگاه کنید
نحوه نگریستن هر یک از ما به دیگرى، به « چگونه بودن ما » بستگى دارد نه به « چگونه بودن او ». شیفتگى زمانى حاصل مى‏شود که فکر کنید همسرتان فردى باشکوه، ناب، صمیمى، خوش‏ خُلق و خوش‏ برخورد است. این شیوه نگرش به همسران جوان مى‏آموزد به جاى اینکه عشق را جستجو کنند، با عشق و محبت به زندگى نگاه کنند. زبان نگاه، زبان مؤثرى است. شما با نگاه کردن به طرف مقابل به او مى‏فهمانید به صحبت کردن با وى علاقه‏مند هستید. حالات نگاه کردن اثر معجزه‏انگیزى در ایجاد صمیمیت میان زوجین جوان دارد. میل به صمیمیت نه تنها جنبه جسمى بلکه جنبه روانى نیز دارد.
وقتى اشتباه می ‏کنید، صادقانه و صمیمى اعتراف کنند
صداقت و اظهار پشیمانى و ندامت تنها علاج واقعه است. قبول نکردن اشتباه و نپذیرفتن خطا، اختلافات را دامن خواهد زد.
در مطرح کردن مسائل ناخوشایند و نامطلوب سعى کنید خود را هم دخالت دهید
مثلاً به جاى اینکه بگویید « چرا با فلانى این طور برخورد کردى »، بهتر است بگویید: « کاش با فلانى این طور برخورد نمى‏کردیم. »
اگر خطایى از همسر خود مشاهده نمودید، زود از کوره در نروید
سفره دل‏تان را نزد هر کسى باز نکنید. بخصوص پیش پدر و مادرتان درددل نکنید زیرا این کار موجب سرافکندگى همسرتان شده و امکان آشتى را بسیار ضعیف مى‏ کند.
اگر می خواهید عشق و علاقه‏تان تداوم داشته باشد
نخست باید بدانید زمان کافى را براى با هم بودن و ابراز محبت کردن اختصاص بدهید. سعى کنید به انگیزه عشق و ازدواج‏تان بیندیشید؛ با همسرتان در باره نخستین روزهاى آشنایى و دوران خوشِ اولین روزها گفتگو کنید. یادآورى شادى‏ها و رویدادهاى شیرین، هم وجودتان را گرم کرده و هم تازگى و طراوت رابطه شما را با همسرتان حفظ خواهد کرد.
انعطاف‏پذیرى یکى از ویژگى‏هاى مهم براى ایجاد سازگارى بیشتر و سلامت روانى است
با چشم‏پوشى و نرمش نسبت به برخى رفتارهاى کودکانه و لجبازى‏ها نه تنها مى‏توان از تنش‏هاى بى‏دلیل پیشگیرى نمود، بلکه مى‏توان از همان اول زندگى بنیاد خانواده را مستحکم نمود. زوج‏هاى جوان باید به خاطر داشته باشند که مسائل و موارد اختلاف و یا اختلاف‏برانگیز را براى رسیدن به یک دیدگاه مشترک طرح نمایند، نه به تکرار و تثبیت کدورت‏ها و دشمنی ها.




تاریخ : یکشنبه 91/9/12 | 12:20 صبح | نویسنده : الی | نظر