مطابق عکس برشهای لیمو ترش و زنجبیل تازه را در ظرف شیشه ای در داری با عسل مخلوط کرده و داخل یخچال بگذارید پس از مدتی مخلوط ما فرم ژله مانندی به خود میگیرد.
در هنگام مصرف یک قاشق غذاخوری از ژله را به یک لیوان آب جوش اضافه کرده و میل نمایید.
این ترکیب را میتوانید بمدت دو تا سه ماه در یخچال نگهداری کنید.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، به تازگی طراحی به نام «Vestergaard Frandsen » وسیله ای را تولید کرده است که می توانید با کمک آن بدون اینکه هیچ مریضی شما را تهدید کند از ناسالم ترین آب ها نیز بنوشید.
تقریبا در همه جای دنیا محدوده ریل راه آهن و عبور قطار دارای قوانینی برای امنیت مردم در نظر گرفته شده اما در یک روستای کوچک تایلندی در نزدیکی بانکوک از این قوانین خبری نیست و درست در محل عبور قطار بازار میوه و سبزی پررونقی وجود دارد. این بازار که انواع میوه های گرمسیری و سبزیجات، ادویه جات و ترشی جات خشک شده، سس ها و سبزی ها، غذاهای دریایی و دیگر فراورده های محلی در آن بفروش می رسد در زیر طیف وسیعی از سایبان قرار دارد بطوریکه انگار سالهاست قطاری از روی ریلی که در زیر مایملک میوه فروش ها و سبزی فروش های بومی خودنمایی می کند عبور نکرده !
اما جالب اینجاست که وقتی قطار در ساعاتی از روز با سرعت 24 کیلومتر در ساعت به آنجا نزدیک می شود، تنها صدای سوت بلند قطار است که موجب تغییر شکل کامل این بازار می شود و با سرعتی باورنکردنی موانع سر راه برداشته می شود، سایبان ها برچیده می شود، سینی های ترشی و سس روی دست ساکنان بازار قرار می گیرد و عابران و مشتریان در گوشه و کنار پناه می گیرند تا قطار با مسافران متعجبش از بیخ گوش این بازار نیست در جهان عبور کند. این ماجرای هیجان آور هر روز ادامه دارد و وقتی قطار از روی ریل عبور کرد بدون اینکه هیچ اتفاقی بیفتد همه چیز به حال اولش بر می گردد و بازار کنار ریل بی هیچ ترس و نگرانی از سوت قطار بعدی به کار خود ادامه می دهد ...
از شما دعوت میکنم ویدئوی این بازار را هم ببینید که خالی از لطف نیست. کلیپ را ازاینـجـادانلود کنید
آهای آقایان، میدانید زنان تان از شما چه انتظاری دارند؟ تا به حال به این موضوع فکر کردهاید؟ این راهنمایی است که به شما میگوید همسرانتان چه توقعاتی از شما دارند و چگونه میتوانید همسری ایدهآل باشید.
1. به عواطف او احترام بگذارید
بگذارید گریه کند. زنان همیشه قدردان مردهایی هستند که به عواطف و احساساتشان اهمیت میدهند. به خصوص وقتی از چیزی ناراحتند. از همسرتان بپرسید از چه ناراحت است و اگر گریه میکند به او دستمال تعارف کنید. مطمئن باشید ابراز احساسات باعث تقویت رابطه میشود.
2. اهمیت آنچه میپوشید
با نظر او لباس بپوشید. مدها میآیند و میروند اما توجه یک مرد به طرز پوشش خود باید مداوم باشد. این از همان روزهای اول آشنایی برای یک زن حائز اهمیت است. باید سعی کنید بفهمید همسرتان چه نوع ظاهری را میپسندد. مثلا اگر دوست دارد رنگ شلوار شما روشن باشد به خواستهاش توجه کنید.
لباس پوشیدن شما آنطور که همسرتان دوست دارد قدم مهمی در ایجاد علاقه بیشتر در زنان است. مردان باید بدانند که بد نیست گاهی لباس قرمز بپوشند، زیرا روانشناسان میگویند این یکی از اولویتهای ناخودآگاه زنان است. آنها معتقدند رنگ قرمز باعث میشود مردها قویتر و جالبتر به نظر بیایند. اما توجه داشته باشید که این رنگ به مهربانتر نشان دادن شما کمکی نمیکند.
3. از خودگذشتگی هیچ وقت از مد نمیافتد
یک مرد سنتی باشید. زمانی که پای عواطف به میان میآید خیلی از زنان هنوز شیوه مردان سنتی را ترجیح میدهند، به خصوص در ابتدای زندگی مشترک. آنها به خوبی میتوانند از پس کارهایی همچون باز کردن در یا جابهجا کردن صندلی بربیایند ولی وقتی تامل میکنند یعنی از شما انتظار ادای احترام و همکاری دارند و توقع دارند شما این کارها را برای او انجام دهید.
4. اشتباهات خود را پنهان نکنید
شجاع باشید، اعتراف کنید. میخواهید دل همسرتان را به دست بیاورید؟ زنان عموما به رشد شخصیتی علاقه دارند و مردی را دوست دارند که با ملاحظه و متفکر باشد، به خصوص وقتی میدانند به اشتباهش پی برده. این اشتباه میتواند اعم از بدخلقی یا بیتوجهی به آنها به دلیل خستگی از کار باشد. آنها مشتاقند ببینند که شوهرشان سعی در جبران آن دارد. پس شجاع باشید و به اشتباهتان اعتراف کنید.
5. نقش حلال مشکلات را بازی نکنید
گوش کنید، راهحل ارائه ندهید. وقتی چیزی همسرتان را آزار میدهد او گوش شنوای شما را میخواهد نه نصیحت. مردها فکر میکنند باید همه چیز را حل کنند، زیرا عموما تمایل به حل مسئله دارند. اما برای یک زن گوش سپردن به حرفهایش مانند معجزهای عمل میکند که به عمیقتر شدن رابطه کمک میکند.
6. سر تکان دادن کافی نیست
با دقت گوش کنید. خانمها واقعا دوست دارند بدانند که به حرفهایشان توجه میکنید. کافـی نیست سر تکان دهید و وقتی مکث میکنند منتظرند عکسالعمل شما همراه با توجه کامل باشد. مثلا اگر از کارفرمای خود شکایت میکنند دوست دارند چیزهایی از زبان شما بشنوند از قبیل: متاسفم که روز سختی داشتی یا چه بد، نگران نباش و... یادتان باشد سعی کنید در ارائه راهحل شتاب نکنید.
7. تقلید میتواند نشانه علاقه باشد
نشانه عشق را از یاد نبرید. همسر شما با تقلید از اعمال و رفتار شما میزان علاقهاش را به شما نشان میدهد. مثلا او ممکن است غذایی را که باب میل شماست سفارش دهد یا لباس به رنگ مورد علاقهتان را بپوشد یا لبخند شما را با لبخند پاسخ دهد. پس به اینگونه رفتارها دقت بیشتری داشته باشید.
8. به یک بار گفتن اکتفا نکنید
چند بار بگویید، نه یک بار. بد نیست گاهی ویژگیهای فردی مثبت او را گوشزد کنید. مثلا از زیباییاش تعریف کنید و بدون اینکه به شما بگوید تغییرات ظاهریاش را تحسین کنید. تغییراتی از قبیل کاهش وزن، تغییر رنگ مو و از این قبیل هر چند کوچک هم باشد برای آنها از اهمیت خاصی برخوردار است. مطمئن باشید تحسین همسرتان او را بیشتر به شما علاقهمند میکند.
9. از رابطهتان صحبت کنید
فرصتی برای صحبت فراهم کنید. وقتی او میخواهد سر صحبت در مورد روابطتان را باز کند لزوما قرار نیست مشکلی را مطرح کند. روانشناسان معتقدند که زنان دوست دارند در مورد همبستگی در زندگی مشترک، خوب یا بد پیش رفتن اوضاع و به طور کلی راجع به زندگی گهگاهی حرف بزنند که این نشانه خوبی است. یک صحبت صادقانه دونفره میتواند یک زوج را به هم نزدیکتر میکند.
10. با او چشم در چشم صحبت کنید
چشم در مقابل چشم. شما به عنوان یک مرد ممکن است ترجیح بدهید در کنار همسرتان نشسته و با او صحبت کنید اما او اغلب ترجیح میدهد با شما رودررو باشد. تماس چشمی در حین مکالمه باعث افزایش علاقه بین شما به عنوان یک زوج خواهد شد.
11. لحظه را از دست ندهید
گاهی شما فرمان را در دست بگیرید. نگذارید او همیشه پیشقدم شده و سرحرف را باز کند. اگر به شما فرصت صحبت کردن میدهد سعی کنید از آن استفاده کرده و بحث را هدایت کنید هرچند موضوع سادهای باشد. توجه به موضوع بحث و به نتیجه رساندن آن برای او بسیار حائز اهمیت است.
12. حفظ رابطه صمیمی اصلا سخت نیست
چرا شاعر نمیشوید؟ همسرتان همیشه خواستار محبت و عشق شماست. فرقی نمیکند 2 ماه از ازدواجتان گذشته باشد یا 20 سال. تقدیم یک شاخه گل، دعوت به یک شام ساده، چند بیت شعر، حتی اگر کلیشهای به نظر برسد باعث ایجاد صمیمیت بیشتر میشود. به گفته روانشناسان زنان از ابراز علاقههایی اینچنین ساده لذت برده و قدردان آن خواهند بود و این قدردانی را همیشه ابراز خواهند کرد.
دم معماران قدیم گرم که خانه را برای رسیدن به آرامش می ساختند. خانه های قدیمی تلفیقی بودند از سردر ورودی، سکوها، هشتی ها، ایوان ها، دالان ها، حیاط ها و اتاق ها، حوض ها، آشپزخانه ها و آبریزگاه ها. سکوها بیرون از فضای خانه و چسبیده به در ورودی، جایی برای استراحت رهگذران و محلی برای گفت وگو با همسایه ها بود که اگر سرت را بالا می کردی سازه ای هلالی شکل را می دیدی که زمستان ها مانع خیس شدن زیر برف و باران بود و تابستان ها حکم سایبان در برابر آفتاب سوزان را داشت.
درهای ورودی خانه های قدیمی هم چوبی و دولنگه بود که رویشان کوبه های حلقه ای و چکشی سوار بود که صاحبخانه، زن یا مرد بودن مهمان را از روی صدای کوبه ها تشخیص می داد. در ورودی که باز می شد پای مهمان در اولین گام به هشتی ها می رسید؛ به فضایی هشت ضلعی یا نیمه هشت ضلعی که باز هم سکوهایی برای نشستن در آنها وجود داشت.
دالان خانه های قدیم هم حکایت خودش را داشت. همان راهروهای پر پیچ و خمی که به این علت پیچ و تاب داشت که تازه واردان به محض ورود از فعالیت های درون حیاط باخبر نشود. اما حیاط، قلب تپنده خانه ها بود که نه فقط فضایی برای انجام امور خانه بلکه محیطی برای برگزاری مراسم مختلف و جمع شدن فامیل و دوستان بود. اندرونی ها هم که مصداق آرامش بود، همان اتاق ها و تالارهایی که جز خودمانی ها کسی پایش به آنجا نمی رسید.
خانه های قدیمی جایی برای لمس راحتی و آسایش بود چون معماران چند نسل قبل، تعبیرشان از خانه، جایی برای دور هم جمع شدن اعضا و تقویت دوستی ها بود. برای همین در ساختن بنا وسواس داشتند که جهت خانه به سمت نور خورشید و قبله باشد تا در روزهای گرم، سایه داشته باشد و در روزهای سرد آفتابگیر بشود.
سبک معماری و زندگی ایرانیان قدیم این گونه بود و به همین علت است که حالا در عصر مدرنیته، خیلی ها افسوس بازگشت به آن دوره ها را می خورند و با این که در خانه های مدرن زندگی می کنند دلشان برای آن همه آرامش و صمیمیت تنگ می شود.
? خانه های تنگ، دل های تنگ تر
شاید همه تقصیرها به گردن معماران نباشد که یادشان رفته یک ایرانی حتی در قرن بیست و یکم هم یک ایرانی است با تمام نیازهایی که نیاکانش داشته اند. شاید تقصیر افزایش جمعیت و کمبود زمین و عصر ارتباطات باشد که سبک زندگی ما مردم را عوض کرده و با دستکاری ذائقه هایمان، کاری کرده که در آپارتمان های تنگ و بدقواره زندگی کنیم و همیشه دلمان بخواهد از این خانه های دلگیر بیرون برویم و دمی در کنار گلی، درختی یا فواره آبی، آرام بگیریم.
می گویند خانه های امروزی ما مردم، نقلی است اما گاه کار از نقل می گذرد. قیمت زمین در شهرها که سیر صعودی گرفت وسعت آپارتمان ها هم آب رفت. حالا بیشتر مردم در خانه هایی زندگی می کنند که از آشپزخانه همه جای خانه در تیررس نگاه است و اگر کسی در اتاق خواب، خوابیده باشد همه حتی تازه وارد ها نیز او را می بینند. سرویس های بهداشتی هم فقط چند قدم با نشیمن فاصله دارد. برای همین وقتی مهمانی در خانه است کمتر کسی در سرویس های بهداشتی احساس راحتی می کند.
خانه های امروزی ما که چاردیواری های دخمه مانندند بیشتر از آن که جایی برای زندگی آدم ها باشد، جایی برای کیپ به کیپ چیده شدن اسباب زندگی اند که خودشان از بس زیاد و متراکم اند مانع اصلی برای زندگی کردن شده اند. برای همین است که ما دلمان در خانه ها می گیرد. برای همین است که بیرون رفتن از خانه برای تازه کردن نفس میانمان رسم شده. برای همین است که بچه هایمان از ماندن در خانه بیزارند و پارک کوچک محل که جایی برای دویدن دارد را به نشستن در فضایی تنگ و شلوغ که برای این که همسایه ها به درونش نگاه نیندازند، با پرده های کلفت پوشیده شده ترجیح می دهند.
? وداع تلخ با حیاط
بچه ها، بزرگ ترین بازنده های زندگی در آپارتمان هستند. آنها که روزی به سمت حیاط خانه پر می کشیدند و در حوض شیرجه می رفتند و آب تنی می کردند حالا اگر شانس بیاورند و اجازه داشته باشند درون حمام های تنگ آپارتمان ها در لگن پلاستیکی حمام آب بازی می کنند.
بچه های امروز نمی توانند در خانه بدوند چون همسایه پایین و بغل و بالا از صدای دویدن عذاب می کشد. آنها حتی نمی توانند بلند بخندند چون صدای قهقهه کودکانه شان تا هفت خانه آن?طرف تر می رود و صدای مردم را در می آورد. بچه ها در خانه های امروزی اگر درس و مشق نداشته باشند تنها وسیله سرگرمی شان تلویزیون است و بازی های کامپیوتری که کارشناسان می گویند خوره روان بچه هاست.
کودکان امروز از کودکان دیروز شیطان تر نیستند و بیشتر از آنها خطر نمی کنند اما چون در خانه های تنگ با آداب و رسوم عجیب که در هیچ زمانی موردپسند ایرانی ها نبوده، زندگی می کنند شیطان تر و غیرقابل کنترل تر به چشم می آیند. اگر روزی معجزه ای شود و دوباره حیاط و حوض آب به خانه های ما مردم برگردد درستی این جمله ثابت خواهد شد.
? کولر، بادگیر، آب انبار، ساید بای ساید
باد خنکی که کولرهای گازی به صورت می زنند نظیر ندارد. زیبایی ای که یک یخچال فریزر ساید بای ساید به خانه می دهد بی همتاست، چشم اندازی که مبلمان های خوشرنگ و طرح به خانه می دهند مثال زدنی است، اما اینها کجا و دلنشینی بادگیرها و آب خنکی که از آب انبارها بیرون می آمد و در کاسه های سفالی سرکشیده می شد کجا؟
مردم امروز همه جور وسایل راحتی دارند؛ گوشت را چرخ گوشت چرخ می کند، سبزی را سبزی خردکن، آب میوه را آبمیوه گیری، جمع کردن خرده آشغال ها را جاروبرقی، پاک کردن لکه های چربی را بخارشوی ها و پودرهای چند آنزیمه ماشین لباسشویی و بقیه کارها را دستگاه های ریز و درشتی که برای رتق و فتق امورخانه ساخته شده اند.
نمی شود خدمات این وسائل به بشر را نادیده گرفت و نمک نشناسی کرد و اعتراف نکرد به یمن حضور این وسایل در خانه ها چرخاندن امور زندگی تا چه حد راحت شده است. اما موضوع این است که ما مردم که روزی گوشت کنار گذاشته برای غذا را در هاون های سنگی می کوبیدیم و آنقدر له اش می کردیم که برای پخت کوفته آماده شود یا مایی که ساعت ها به پارچه های رنگارنگ چشم می دوختیم و با ضربه های سوزن و نخ روی پارچه، لباس هایی با تن خور زیبا می دوختیم حالا با این که دیگر کسی چنین توقعی از ما ندارد ولی کمتر از قبل احساس آرامش و آسایش می کنیم.
شاید این احساس به سبک زندگی امروزی مان برگردد؛ به وسواس ما برای کشیدن پارچه های بزرگ روی مبل ها و مبارزه با لکه های غبار که عاشق نشستن روی مبل است و به اشتیاق ما برای خریدن جدیدترین لوازم زندگی که لازمه بودنشان حرکت با احتیاط در خانه است.
البته شاید نتوان حکم داد که مردم امروز چون ایرانی اند حتما باید به سبک نیاکانشان زندگی کنند و خانه ها را از فناوری خالی کنند ولی می شود این پیشنهاد را داد که در همین خانه های به روز و مدرن، اسباب خانه را طوری چید که همه در آن احساس راحتی کنند. مثلا شاید این پیشنهاد خوبی باشد که به جای خریدن مبلمان استیل که اعضای خانه یا اجازه نشستن روی آن را ندارند یا اگر می نشینند نباید زیاد روی آن جابه جا شوند، مبلمانی راحتی خرید که هم کار مبلمان را بکند و هم وسیله ای برای راحتی اعضای خانواده باشد.
یا مثلا اگر خانه ها کوچک و نقلی اند و بیش از یک اتاق ندارند باز هم پشتی های قرمز و ترکمن حتی اگر یک جفت هم شده در آن چیده شود تا بزرگسالان و بچه های خسته و تازه از راه رسیده با تکیه دادن به آن دمی به آسایش برسند. تا به حال فکر کرده اید اگر به جای نوشیدن آب و چای در لیوان های فرانسوی و ژاپنی که همیشه دلهره لب پر شدنشان وجود دارد، سردی و گرمی نوشیدنی ها را در لیوان های سفالی آبی رنگ بنوشیم تا چه حد به هویت ایرانی مان نزدیک شده ایم؟
? حفظ حریم خصوصی
هزار دلیل می توان آورد که چرا ما ایرانی ها حالا ترجیح می دهیم مثل خودمان زندگی نکنیم و مدام چشممان به خارجی ها باشد و از آنها الگو بگیریم. کوچک شدن خانه های ما هم هزار دلیل دارد و دیگر بعید به نظر می رسد بتوانیم هر کدام از ما خانه های حیاط دار و دلباز داشته باشیم. اما در چنین شرایطی مگر می شود زندگی را متوقف کرد؟ مگر می شود از دیگران خواست حالا که فضای خانه ها تنگ است قید راحتی را بزنند؟ این هم محال است از کسی بخواهیم حالا که چاره ای جز جمع شدن زیر سقف هایی کوچک وجود ندارد از حفظ حریم شخصی شان صرفنظر کنند.
آن زمان که خانه های ایرانی اندرونی و بیرونی داشت و اندرونی ها چند اتاق، این وسعت فضا خود به خود سبب می شد هر یک از اعضای خانواده برای خود حریمی شخصی داشته باشند. اما حالا که در خانه های نقلی، پدر و مادر و چند فرزند زندگی می کنند و یک اتاق خواب خانه متعلق به چند نفر است حفظ حریم شخصی با چالش روبه رو شده است.
اما با امکانات موجود، باز هم چاره ای نیست چون نه می شود فضای خانه را بزرگ تر کرد و نه می شود از حریم شخصی چشم پوشید. ولی می توان طوری رفتار کرد که هم حرمت افراد در خانه های کوچک حفظ شود و هم حریم خصوصی شان. در کتاب های روان شناسی و گفته های روان شناسان نسخه ای وجود دارد که اگر رعایت شود نتیجه ای که گفته شد به دست می آید. خلاصه این نسخه یک کلمه است؛ ایجاد صمیمیت میان اعضای خانواده. به اعتقاد روان شناسان ورود به حریم خصوصی افراد از سوی هر کسی که انجام شود دال بر بی اعتمادی به فردی است که در کارش سرک کشیده می شود.
به همین علت درس اول آنها به پدر و مادرها این است که همه توان خود را برای ایجاد صمیمیت با فرزندان به کار ببرند تا این ارتباط عاطفی عمیق، هیچ مساله مخفی و پنهانی بین آنها باقی نگذارد و در نتیجه زمینه شکسته شدن حریم خصوصی افراد فراهم نشود. بی شک اگر این رابطه عاطفی در خانه ای برقرار باشد فرزندان نیز دست از سرک کشیدن در کار دیگران برمی دارند چون شک ندارند که اعضای خانواده در همه حال به هم حقیقت را می گویند.
البته حسن پاشا شریفی، روان شناس وعضو هیات علمی دانشگاه یک نکته تکمیلی هم برای این موضوع دارد و آن اینکه وقتی فرزندان از سن کودکی خارج شدند دیگر نباید تابع محض ما باشند و باید بتدریج از آزادی عمل بیشتری برخوردار شوند یعنی ما باید برای آنها حریم استقلال و آزادی قائل شویم و در اموری چون انتخاب لباس و انتخاب دوست، دست آنها را باز بگذاریم و در تمام مراحل زندگی، راهنما و دلسوز خوبی برایشان باشیم و طوری با آنها رفتار کنیم که مطمئن باشند به آنان علاقه مندیم. اگر در خانواده ای روابط بین کوچک ترها و بزرگ ترها این گونه تعریف شود، می شود مطمئن بود که در آن نه حریمی شکسته می شود و نه عضوی آزار می بیند بلکه خانه برای همه افراد، به محیطی گرم تبدیل می شود که با وجود چیدمان مدرنش پر از گرما و صمیمیت خانه های قدیم است.
نوشته : حمید بروغنی در روزنامه جام جم
.: Weblog Themes By Pichak :.